روایت خواندنی «سردار میرحسینی» از حماسه کربلای 5
به گزارش یزدبانو به نقل از یزدرسا، سردار «کاظم میرحسینی» در عملیات کربلای 5 فرمانده تیپ 18 الغدیر بوده است. او خاطرات تلخ و شیرینی از آن عملیات دارد. شهادت نیروها و همرزمانش، بی سر شدن سردار شهید خلیل حسن بیگی و بودن با آنها بخشی از خاطرات این سردار است که برای ما بیان میکند. در ادامه روایت سردار میرحسینی از عملیات کربلای 5 که ماحصل گفتوگو خبرنگار ما با ایشان است را میخوانید:
توقف عملیات کربلای 4
در عملیات کربلای 4 بنابر تجربهای که از عملیاتهای گذشته داشتیم، سنگر فرماندهی تیپ را بین تقاطع کارون و اروند مستقر کردیم. در آن عملیات ما با قرارگاه نوح به فرماندهی سردار علایی عمل میکردیم. علت استقرار سنگر ما در این محل، این بود که میخواستیم تلفات نیروی انسانی و پیکهایمان کمتر بشود و هم اینکه خودمان از نزدیک شاهد وضعیت باشیم. عملیات که شروع شد، نیروهایمان وارد خط شدند. اما چند ساعت بعد از عملیات متوجه شدیم که خطها شکسته نشده است و در نهایت عملیات متوقف شد.
از زمان شروع عملیات ما نیز متوجه سر و صدایی از سوی خط عراقیها شده بودیم. نیروهایی که با قایق به آن سمت آب رفته بودند، برگشتند و متاسفانه چند تا از قایقهایمان آب برد و به خلیج فارس رفت.
با توقف عملیات، 5 گردان از نیروهای ما هیچ تلفاتی نداد، چون اصلا وارد عمل نشده بودند، این نکتهی مثبت برای اجرای عملیات بعدی بود.
سردار میرحسینی و جمعی از پاسداران یزدی در کنار سردار صفوی
هاشمی گفت: یا تصمیم بگیرید یا من میگیرم
چند روز بعد برای جمع بندی عملیات کربلای 4 به قرارگاه رفتیم و بعد از آن جلسهای با حضور تمامی فرماندهان یگانها، مسئولین قرارگاه خاتم، آقا محسن و هاشمی رفسنجانی در گلف برگزار شد. در آن جلسه مطرح شد که باید عملیات دیگری در محدوده شلمچه تا پاسگاه زید انجام شود. فرماندهان عالی جنگ گفتند یا خودتان تصمیم بگیرید و توافق کنید یا اینکه خودمان دستور میدهیم. آقای هاشمی در آن جلسه گفت: یا تصمیم بگیرید یا من بگیرم.
احمد کاظمی و حسین خرازی مخالف اجرای عملیات بودند
فضای آن جلسه بحث و مجادله بر سر این بود که آیا عملیات اجرا کنیم یا خیر. فرماندهان نظرات نظامی خود را بیان میکردند. برخی موافق و برخی مخالف بودند. فرماندهان میگفتند ما مسئولیت جان بسیجیها و رزمندهها را بر عهده داریم. فرماندهان توانایی همچون حاج احمد کاظمی و حسین خرازی سخت مخالفت کردند. در آن جلسه مطرح شد که شلمچه زمین سختی برای اجرای عملیات است.
در نهایت فرماندهان عالی جنگ در جلسهی آخر که تا نیمه شب به طول انجامید با بیان اوضاع سیاسی و بینالمللی ایران دستور دادند تا دو هفتهی دیگر باید عملیاتی در این منطقه انجام شود. با بیان این دستور فضای جلسه تغییر پیدا کرد و فرماندهان گفتند ما مطیع هستیم و تکلیفمان را انجام میدهیم، اگر مخالفتی هم کردیم از دیدگاه نظامی بود و همه کمر همت بستند تا یک عملیات بزرگ در منطقهی شلمچه برگزار شود.
سردار محمدعلی جعفری، سردار شهید محمد ابراهیمی، سردار میرحسینی
جناح راست عملیات
پس از این جلسه، خط حد هر یگان توسط قرارگاه مشخص شد. محل استقرار لشکرها و تیپها در جزیره ماهی، شلمچه، بواریین، پاسگاه زید و... مشخص شد. محل استقرار تیپ ما جناح راست عملیات و در منطقه پاسگاه زید بود. سمت راست ما دژ عراق و آبگرفتگی بود و دیگر هیچ یگانی نبود.
استدلال فرماندهان قرارگاه در رابطه با محل استقرار یگان ما این بود که بچههای یزد سرسخت و محکم هستند. یعنی ما باید حواسمان به این دو دژ هم بود و احساس خطر هم میکردیم اما دفاع کردیم. آقارحیم بعدها به ما گفت یک لشکر عراق از سمت راست شما قصد پاتک داشت، شما چیزی نگفتید؟ گفتم: ما میدانستیم اما نمیخواستیم در حین عملیات روحیه فرماندهان متزلزل شود. چون اگر عراق از آن دژ وارد میشد، عقبهی پنج ضلعی و لشکرها را میبست.
سمت چپ ما لشکر 33 المهدی به فرماندهای حاج اسدی بود. بعد از آن لشکر 41 ثارالله به فرماندهی قاسم سلیمانی بود. لشکر ثارالله در آن عملیات توانست از کانال پرورش ماهی عبور کند. بعد از این لشکرهای فجر و عاشورا و چند لشکر دیگر بودند که در منطقهی پنج ضلعی و شهرک دو عیجی عراق و آن منطقهها عملیات میکردند.
وقتی "مه" به کمک رزمندهها آمد
ما برای عملیات باید تجهیزاتمان را از خرمشهر، آبادان و جزیره مینو به پاسگاه زید و شلمچه میآوردیم. شلمچه به لحاظ شرایط جغرافیایی یک دشت بود و عراقیها کاملا بر آن دید داشتند، پس انتقال تجهیزات برای ما بسیار سخت بود و ترس این داشتیم که عراقیها ما را میبینند و عملیات دوباره لو برود. اما به لطف خدا از صبح تا ظهر مه گرفتگی شدید در منطقه صورت میگرفت. کامیونها، تجهیزات را به راحتی به خط میرساندند. ظهر که میشد دستور توقف این جابهجاییها را میدادیم. در نهایت ما توانستیم تجهیزاتمان را منتقل و با انجام شناساییها آمادهی یک عملیات بزرگ شدیم.
در آب گرفتگیهای پنج ضلعی، برخی جاها آب تا زانو، برخی جاها آب تا سینهِی آدم، و برخی جاها بالاتر از قد یک آدم بود. کار در شلمچه واقعا سخت بود. بچههای شناسایی شب نخستی که برای شناسایی رفتند، خودشان را تا وسطهای آبگرفتگی رساندند. شب بعدش توانستند خود را به هشت پرها و خورشیدیها برسانند و شب سوم شناسایی موفق شدند به دژ عراق برسند.
سردار میرحسینی، سردار رحیم صفوی، سردار اکبر فتوحی و سردار شهید محمد ابراهیمی
کمر عراق شکسته شد
شب آغاز عملیات، در همان ساعت نخست تمامی خطها شکسته شد و نیروها موفق به پیشروی شدند. لشکرها وارد پنج ضلعی و پس از آن به بواریین و کانال ماهی رسیدند و حتی توانستند از پل اول و دوم کانال ماهی هم عبور کنند و بصره را تهدید کنند. عملیات کربلای 5 کمر عراق را شکست.
علیرغم اینکه گفته میشود ایران در عملیات کربلای 5 تلفات زیادی داشته است، اما عراقیها تلفات بسیار بیشتری داشتند. ایران چون فرماندهانش در خط مقدم بودند و به شهادت رسیدند، تصور میشود که زیاد تلفات داده است. در این عملیات استقامت خوبی صورت گرفت و عملیات نیز به نتیجهی خوبی دست یافت.
یا صاحب الزمان(عج)
عملیات کربلای 5 یک عملیات آبی خاکی بود. وقتی در آب هستی همه جا سیاه است و نمیدانی سمت راست یا چپت چه خبر است. شب عملیات یکی از گردانهای ما راه را گم میکند. فرمانده گردان میگفت سه تا یا صاحب الزمان گفتیم و حرکت کردیم. به لطف امام عصر(عج) توانستیم خودمان را به موقع به دژ برسانیم و قبل از اینکه عراقیها متوجه بشوند سنگرهایشان را خنثی کنیم و در همان دژ چند تانک هم غنیمت بگیریم.
گفتوگوی خلیل و علی
شهید علی دهقان منشادی و شهید خلیل حسن بیگی هر دو در دافوس درس میخواندند. بوی عملیات کربلای پنج که به مشامشان رسید همچون دیگر بچههای دافوس به جبهه آمدند. هر دویشان فرزند داشتند. حسن بیگی سه تا فرزند و دهقان یک نوزاد داشت. آنها میتوانستند بیایند یزد و از مسیر شیراز، دشت ارژن و اهواز به منطقه بیایند اما از مسیر قم، درود و ازنا به جبهه آمدند. گفته بودند میترسیدیم به عملیات نرسیم.
شهید علی دهقان منشادی مسئول محور تیپ بود. قبل از شهادت، ساکش را آورد دم سنگر فرماندهی گذاشت و گفت این را ببرید خانه، در این ساک لباس نو است. ابتدا متوجه منظورش نشدم. ساکش را گذاشت و به خط پدی که فتح کرده بودیم، رفت. او خواب دیده بود که شهید میشود. به من میگفت: یکی دو سال پیش خواب دیدم که تابلویی به من نشان دادند و گفتند عکس شهداست. ردیف اول، دوم و سوم را که نگاه کردم شهدا بودند. لابهلای اینها عکس چندتا از رزمندهها هم بود. یکهو دیدم عکس خودمم است. گفتم چطور این که عکس شهداست و من هنوز زندهام.
شهید علی دهقان منشادی
در خط ترکشی به پشت گردنش خورده بود و افتاده بود، با خلیل حسن بیگی بالای سرش رسیدیم. داشت نفسهای آخرش را میکشید. خلیل خودش را به علی نزدیک کرد و گفت: علی مگه قول ندادی با هم برگردیم دافوس. چرا رفتی و من را تنها گذاشتی؟ حرفهای دیگری هم زد که من نفهمیدم و کلی بالای سرش گریه کرد.
"کتاب کهنهی جنگ" پرپر شد
شهید خلیل حسن بیگی در کربلای 5 روحیاتش تغییر کرده بود. او ساده زیست و یک اخلاق داش مشتی داشت. خودش میگفت من آچار فرانسه تیپ و کتاب کهنه جنگ هستم. خدا نکند این کتاب تیری بخورد و پرپر بشود. دیگر کسی نیست برای شما خاطره بگوید. او سه تا فرزند داشت. زمان تولد هیچکدامشان پشت جبهه و در خانه نبود. فرزند سومش تازه دنیا آمده بود، اصرار میکردیم که بیا برو فرزند و همسرت را ببین اما قبول نمیکرد میگفت عشق من اینجاست و باید کنار رزمندهها باشم.
یکی از روزهای کربلای 5 شهید حسن بیگی اذانی در سنگر نمازجماعت گفت که شهید علی دشتی گفت: این اذان کار دستش میدهد. ما آن وقت هرچه سنگریزه به سمتش انداختیم اصلا متوجه نشد. با حال عرفانی خودش داشت اذان میگفت.
شهید خلیل حسن بیگی
در خط مقدم میخواستم به قرارگاه بروم. خلیل گفت من هم تا مسیری با تو میآیم. تا دم اسکله رساندمش. گفت من موتورم آن سوی خط است، باید با قایق بروم، موتورم را بیاورم. در همان فاصله اذان میگفتند، خلیل گفت من بروم نماز بخوانم که اگر شهید شدم خدا نگوید اذان گفتند و نماز نخواندی. نمازش را که خواند، میرود روی گونی دم سنگر مینشیند. همان جا یک توپ فرانسوی میآید و سرش را میبرد. این اتفاق یک هفته بعد از شهادت علی دهقان مشهدی است.
در کنار خلیل یک نفر دیگر هم به شهادت رسید که او علی عسکرشاهی بود. علی فرمانده گروهان بود، او مجروح و گردنش پانسمان شده بود و فرستاده بودیمش عقب. وقتی او را در خط دیدم، گفتم علی تو تیر خوردی اینجا چه کار میکنی؟ گفت: اومدم برای گروهان بعدی توجیه بشوم. گفتم تو هنوز جراحت داری، سریع توجیه شود و برو. اما او هم همراه با خلیل آسمانی شد.
انتهای پیام/ص
Related Assets:
ویژه زنان
- خانهای برای نفسکشیدن بدون ویروس و بیماری! (Opens New Window)
- برگزاری رزمایش الی بيت المقدس به مناسبت هفته بسیج در یزد (Opens New Window)
- آزادی مادر در بند با کمک فرزند شهیدِ یزدی (Opens New Window)
- نفرات برتر مسابقات اسکواش بانوان یزد معرفی شدند (Opens New Window)
- اقتداری اولین بانوی ایرانی فاتح جهان در اسکواش (Opens New Window)
- بیشاز ۵۰۰ زوج یزدی در انتظار وام ازدواج (Opens New Window)
- «زن دلخواه خدا» یا «زن مدنظر غرب» (Opens New Window)
- مطب پزشک متخلف زنان و زایمان در یزد پلمب شد (Opens New Window)
- قیمت پوشاک در یزد تغییری نداشته است (Opens New Window)
- حضور استاندار در منزل مدیرمسئول یزدبانو (Opens New Window)
- بهرهبرداری از ۲۹ واحد بهداشتی در یزد (Opens New Window)
- چرا بیمارستان ولیعصر بافق تکمیل نشده است؟ (Opens New Window)
- آزادی ۳ مادر زندانی یزدی با کمک جاماندگان اربعین حسینی (Opens New Window)
- لزوم یکسانسازی سرفصلهای طرح نماد با محوریت مجموعه بهزیستی (Opens New Window)
- تاثیر آب چغندر بر سلامت قلب زنان (Opens New Window)
- درمان فیبروم رحم به کمک طب سنتی (Opens New Window)
- رعایت حجاب در المپیک کار سختی نبود (Opens New Window)
- نقش زنان در کربلا کمتر از مردان نبود (Opens New Window)
- نخستین پیروزی تیم ملی زنان در لیگ ملتهای آسیای مرکزی (Opens New Window)
- نقش پدر در تغذیه کودک با شیر مادر (Opens New Window)
نکات خانه داری
- درمان فیبروم رحم به کمک طب سنتی (Opens New Window)
- افراد غیرمتخصص باعث تخریب طب سنتی هستند (Opens New Window)
- ۲۰ نکته خانهداری مدرن برای همه خانمها (Opens New Window)
- طرز تهیه مقلوبه پلو عربی مرغ و بادمجان خوشمزه و مجلسی (Opens New Window)
- آشپزی مدرن و سنتی روی یک سفره (Opens New Window)
- ترفندهای ساده ولی کاربردی در خانه داری (Opens New Window)
- طرز تهیه پلوی نخود فرنگی با مرغ ریش ریش شده (Opens New Window)
- ترفندهای جالب خانهداری که نمیدانستید!/ تصاویر (Opens New Window)
- جشنوارههای بومی نشاط اجتماعی جامعه را میافزاید (Opens New Window)
- نکات خانهداری مدرن برای همه خانمها (Opens New Window)
- طرز تهیه لقمههای گوشتی (Opens New Window)
- طرز تهیه کوکو پیازچه با سس مخصوص (Opens New Window)
- شولی؛ پیش غذای محبوب یزدی ها + تصاویر (Opens New Window)
- شستن ظرف ها بدون پیش بند این عوارض را به دنبال دارد (Opens New Window)
- مرغ همچنان در اوج (Opens New Window)
- دستور رئیس جمهور به دو وزارتخانه برای کنترل قیمت مرغ (Opens New Window)
- یارانه ۲.۵ میلیارد دلاری برای تولید گوشت مرغ کجا رفت؟ (Opens New Window)
- راهکارهایی برای تقویت سیستم ایمنی بدن در دوران کرونا (Opens New Window)
- فعالیت زیرزمینی آرایشگاه های زنانه یزد در اوج کرونا!/آرایشگاههای زنانه متخلف لغو مجوز دائم میشوند (Opens New Window)
- راههای محافطت از کودکان در برابر کووید۱۹ (Opens New Window)