ID : 8580729

بیسیم چی شهید احمد دانشی


یکی ازشهدایی که شاید از جهتی تعلق خاطر به بهاباد داشته باشد بیسیم چی شهید احمد دانشی است آن هم به خاطر اینکه از مادری بهابادی از خاندان محترم اخوان است (حاجیه خانم اخوان همشیره مرحوم حاج حسن وحاج غلامحسین و احمد اخوان می باشند) وپدر بزرگوارشان حاج محمد حسن دانشی از روستای کهن واقع در 40 کیلومتری بهاباد و نویسنده ومعلم بازنشسته مدارس کرمان و الان ساکن شهر کرمان می باشند.

وبلاگ شهدای شهرستان بهاباد نوشت :

دراینجا جادارد گوشه ای از زندگی نامه و وصیتنامه شهید جاویدالاثر احمد دانشی را بنویسیم تا چراغ راه ما باشد.

زندگینامه :

شهیداحمددانشی درتیرماه 1349درشهراصفهان متولدگردید(به علت ادامه تحصیلات پدرش دردانشگاه اصفهان ،خانواده شان ازکرمان به اصفهان مهاجرت کرده بودند)تحصیلات ابتدایی خودرا دردبستان علوی وصدیق کرمان ودوره راهنمایی رادرمدرسه شهیدنامجو به پایان رساند.

ازسال دوم راهنمایی مرتبا شوق رفتن به جبهه راداشت اما به علت کمی جثه ونیزکمی سن پدرومادرازرفتن او ممانعت می کردند دوره دبیرستان را دردبیرستان شهداء 10دررشته علم تجربی شروع کرد درآغاز سال تحصیلی65-66 درحالی که 16 سال بیشترنداشت پدرومادر راراضی کرد اما ستاد اعزام به علت اینکه سن او کمتر از18 سال بود ازثبت نام اوممانعت نمود امااوبا دست بردن به شناسنامه وگرفتن کپی ازروی آن خودرا ثبت نام ودرآخرمهر65 با شهیدبزرگوارغلام رضا شمس الدینی که قبلا دوست وآشنا بود عازم جبهه شد وهمراه ایشان به واحدیگان دریایی لشکرثارالله رفت.

درواحدیگان دریایی ایشان درقسمت اداری همکاری داشت .دوستانش نقل کردند درهنگام شروع عملیات وقتی که اسامی قایقرانهارا می خواندند آقای شمس الدینی اسم ایشان وچند نفردیگر رابرخلاف انچه خودشان قبلا تصور می کردند نخوانده بود احمدبه شدت ناراحت شده وبه آقای شمس الدینی گفته بود که چرا به ماقایق نمی دهیدشمس الدینی جواب داده بود شما جثه تان ضعیف است وتوان این کاررا ندارید اگرمی خواهید درعملیات شرکت کنید بایدبرویدخرمشهردوره یک یا دو روزه بیسیم ببینید ودرعملیات بیسیم چی باشیدایشان ورفقایش باخوشحالی پذیرفته وپس ازگذراندن دوره درعملیات کربلای 4 شرکت نمودند.

در روزعملیات ایشان چندمرتبه برای آوردن زخمی ها وشهدا با قایق به ام الرصاص رفته بود ودر مرحله آخر چون جلیقه نجات به تن نکرده وبیسیم به پشتش بوده هنگامی که خمپاره دشمن به قایقی که اووشهیدشمس الدینی ویکی دیگر ازبرادران دراو بودند اصابت می کند هر سه نفر شهید می شوند ولی جنازه ایشان به واسطه سنگینی بیسیم ونبود جلیقه نجات ازقعرآب هرگز بالا نیامد.

پیکرمطهر این شهید هنوز مفقود الاثر است.

وصیتنامه :

بنام الله پاسدارحرمت خون شهیدان وسلام ودرود به ولی عصر (عج) ونایب برحقش خمینی بت شکن وسلام ودرود به روان پاک شهیدان وصیت نامه خود را شروع می کنم شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یگانه وشهادت می دهم که محمد (ص)رسول خداست وعلی (ع)امام وولی مومنین است خدایا زمانی بود که من قادر به راندن پشه ای هم نبودم اما بانظر لطف ومرحمت تو به جایی رسیدم که می بایست را راست را پیشه گیرم ای خدا من اشتباه کردم وراه شیطان را رفتم ای خدای من بنده گناه کاری بیش نیستم حال که من را می بری من راببخش و ای خدای من ازعذاب آخرت تو می ترسم ازجواب دادن به سوالات تو که ازصرف کردن عمرخود ونماز وروزه واین هاست می ترسم . ای پدر ومادر کشته شدن من درمیدان جنگ به معنی این نیست که شهیدشده ام انگاه مرگ من فرا رسیده است وخواست خدااست که من اینجا بمیرم برادران وخواهران من که راه را اشتباه رفتند اما شما نروید اگر می خواهید راه راست را بروید همین بس که (اوصیکم بتقوی الله ونظم امرکم )وصیت می کنم شما را به تقوی الهی ونظم درامورتان ای برادران مسئله مرگ خیلی مهم است مرگ را به شوخی نگیرید خیلی سخت است البته برای کسانی که عمرخودرا صرف عبادت خداکرده اند خیلی شیرین حتی ازعسل هم شیرین تراست اما برا ی کسانی چون من واقعا سخت است من نمی دانم درآن دنیا چه به سرم می آید آیا خدا ازسرتقصیرات من خواهدگذشت یا نه همه می دانید که به سوی خدا می روید پس چرا نمی خواهید بدون شرمندگی باروی گشاده به استقبال مرگ بروید ای پدر ومادر برای من گنه کار5/1 سال نمازبخوانید و2ماه روزه بگیرید برای من زیارت اهل قبور بخوانید ازتمامی اقوام طلب عفو وبخشش دارم وامیددارم که اگربدی ازمن سرزده ببخشند پدرومادر عزیزم ازمن راضی باشید.