۱- اردوغان با اشاره به این بیت، برخلاف آنچه در پی آن بود، به صراحت اعتراف میکند که جمهوری کنونی آذربایجان بخشی از ایران است که به زور -بخوانید با بیکفایتی شاهان قاجار- از سرزمین مادری خود جدا شده است. توضیح آنکه، جمهوری کنونی آذربایجان همراه با بخشهای وسیع دیگری از قفقاز در سال ۱۱۹۲ شمسی (۱۸۱۳ میلادی) و در جریان معاهده استعماری و ننگین گلستان از خاک ایران جدا شد. بیتی که اردوغان به آن استناد میکند، از جمله اشعار حماسی فراوانی است که مردم آذربایجان در هر دو سوی باقیمانده و جداشده آن سامان، در اعتراض به بیکفایتی شاهان قاجار و در غم جدایی این بخش از سرزمین ایران سروده و زمزمه میکردند.
۲- اردوغان نمیداند که خواندن و انتشار اینگونه اشعار (شعر حسرت) نه فقط در آذربایجان تحت اشغال شوروی سابق، بلکه در جمهوری آذربایجان هم به این علت که نشانه نارضایتی مردم از این جدایی است، جرم تلقی میشده و هنوز هم میشود. از این روی باید گفت اردوغان با بیخبری خود از تاریخ، به جای خودشیرینی برای دشمنان ایران و اسلام -بخوانید آمریکا و اسرائیل و عربستان- کام آنها را تلخ کرده است!.
۳- مشکل اردوغان تنها بیخبری از بدیهیترین مسائل تاریخی نیست، بلکه مشکل اساسیتر، بهره بسیار اندک ایشان از هوش و درک سیاسی است. رئیسجمهور ترکیه باید میدانست که آذربایجان بخش جدا شدهای از سرزمین ایران است و اگر از کمترین بهره هوشی برخوردار بود، این نکته بدیهی را درک میکرد که فقط کسانی میتوانند از «جدایی ارس» نگران و ناراضی باشند که ارس بخشی از سرزمین مادری آنها بوده است. این نکته به وضوح از شعری که اردوغان به آن اشاره کرده است نیز قابل فهم است. شاعر از جدایی ارس گلایه میکند و به کسانی که آن را از ایران جدا کردهاند اعتراض دارد.
خُب، مگر نه اینکه ارس متعلق به ایران بوده است؟ بنابراین اردوغان بااندک بهره هوشی میتوانست بفهمد که نه فقط ایران مخاطب شاعر در اعتراض به جدایی ارس نیست، بلکه آرزوی او، بازگشت بخش جدا شده به سرزمین مادری است. به بیان دیگر، اردوغان درحالی که قصد مجیزگویی برای دولت جمهوری آذربایجان را داشته است، حاکمیت آن را زیر سؤال برده و خواستار الحاق جمهوری آذربایجان به سرزمین مادری خود شده است.
۴- متن کامل شعری که اردوغان فقط یک بیت از آن را خوانده است، شامل ۱۹ بیت است که درج تمامی ابیات آن از محدوده وجیزه پیشروی بیرون است ولی برای اطلاع خوانندگان و عبرت اردوغان به چهار بیت از آن اشاره میکنیم؛ بخوانید!
آی آراز (ارس) بیر دالغا وور، دریا کیمی توفان ائله
ظالمین ییخ قصرینی، اوز باشینا ویران ائله
«ای ارس موجی بزن، همچون دریا توفان کن
کاخ ظالم را بیفکن، بر سرش ویران کن»
***
سو ده ییل سندن آخان، قانه دؤنن گؤز یاشی دیر
بو اسف احوالی گؤر، توفان قوپار عصیان ائله
«آنچه که از تو سرازیر است، آب نیست بلکه اشکی است
که به خون تبدیل شده
این احوال تأسفبار را ببین و عصیان کن»
***
قاضی اُول، انصافه گَل، حکم زمان وئر تازه دن
غصب اولان تورپاقلاری وابسته ایران ائله
«قاضی باش! انصاف کن، دوباره حکم بده
سرزمینهای غصبشده را به ایران ملحق کن»
***
یا اؤزون چک بیر کناره، غصب اولان مرزی گؤتور
یا ایکی روحو سازاشدیر، دل لری شادان ائله
«یا خودت را کنار بکش و مرز غصبشده را از میان بردار
یا دو روح را آشتی بده و دلها را شادمان کن»