ID : 10219708
در حاشیه سخنان اخیر سیدحسن خمینی مطرح می‌شود

اگر هاشمی در فتنه 88، محکم پای انقلاب ایستاده بود...


علیرغم این‌که بسیاری از اصحاب انقلاب، از «سابقون» و «لاحقون»، و از «قدیم‌الاسلام»ها تا «جدیدالاسلام»ها و «تازه به دوران رسیده»‌ها با تمام وجود به صحنه حمایت از دین و انقلاب وارد شدند و بی‌اعتنا به همه شانتاژ‌های رسانه‌ای در برابر فتنه‌انگیزی برخی همرهان دیروز ایستادند؛ آقای هاشمی باوجود همه انتظارها وتلاش‌ها، رفتاری بسیار تا‌مل‌برانگیز پیشه کرد، در حالی‌که با توجه به رابطه نزدیک با امثال موسوی و کروبی و نفوذ کلام وی در بین طرفداران آن‌ها می‌توانست نقش بسیار مؤثری ایفا کند و از آسیب‌های فتنه‌گران بکاهد.

آقای سید حسن خمینی اخیرا در جمع فعالان سیاسی استان کرمان اظهار داشته است: در فرهنگ اسلام تقوا و سابقه ایمان معیار تمایز میان افراد شناخته می‌شود؛ چنان که در قرآن نیز کسانی که قبل و بعد از فتح ایمان آورده‌اند یکسان تلقی نشده‌اند.

تولیت آستان امام خمینی(ره) همچنین با اشاره به دشواری‌های همراهی با نهضت امام(ره) در قبل از پیروزی انقلاب افزوده است: البته همراهان بعد از فتح، آدم‌های بدی نیستند مخصوصا این که برخی از آن‌ها جوان هستند و آن زمان نبودند. اما برخی از کسانی که تازه از راه رسیده‌اند، با بمباران تبلیغاتی برخی چهره‌های قدیمی را منکوب می‌کنند. به عنوان مثال، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی کم کسی نیست... .

در این باره گفتنی است؛

 درست است که سابقه ایمان نیز از جمله معیارهای تمایز میان افراد شناخته می‌شود؛ اما اثرگذاری این سابقه منوط به «استمرار» آن است و صِرف «سابقه ایمان» به تنهایی کفایت نمی‌کند. برای نمونه در صدر اسلام، کم‌ نبودند کسانی که از سوابق درخشانی در همراهی با پیامبر(ص) برخوردار بودند؛ اما پس از مدتی به دلایلی در ادامه مسیر دچار لغزش و گاه خطاهایی جبران‌ ناپذیر شدند و اجر فداکاری‌های گذشته خود را به دست خویش خدشه‌دار ساختند. بنابراین «سابقه ایمان» در صورتی معتنابه است که از «لواحق» غیرقابل قبول مبرّا بماند.

ایشان گفته است « برخی از کسانی که تازه از راه رسیده‌اند، با بمباران تبلیغاتی برخی چهره‌های قدیمی را منکوب می‌کنند» و به مصادیق سخن خود اشاره نکرده است؛ اما از سیاق کلام و تعبیر بعدی که می‌گوید «آيت‌الله هاشمی رفسنجانی کم‌‌کسی نیست» می‌توان چنین برداشت کرد که دست‌کم یکی از مصادیق مورد نظر وی، آقای هاشمی رفسنجانی است.

در این باره به نظر می‌رسد چنان‌چه حجت‌الاسلام سید حسن خمینی فارغ از «علقه‌های شخصی و عاطفی»، رویکرد آقای هاشمی رفسنجانی به ویژه در فتنه حسّاس88 را با نگاهی «منصفانه» مورد بررسی قرار دهد،  به نتیجه‌ای دیگر دست یابد.

فراموش نمی‌کنیم که در دوران دولت‌های پنجم و ششم، سازندگی و آبادانی کشور رونق گرفت؛ اما دراثر نگاه یکسویه به توسعه، به تدریج برخی ارزش‌های جبهه و جنگ و آرمان‌های انقلاب کم‌رنگ شد و رویکرد «سازندگی به هرقیمت»، «عدالت اجتماعی» را به حاشیه راند و پس از هشت‌سال، فاصله طبقاتی شدت یافت و برخی توانستند با موج‌سواری و رانت‌خواری به ثروت‌های آن‌چنانی دست یابند و ... .

البته زحمات گران‌سنگ دولت سازندگی در بازسازی ویرانی‌های ناشی از جنگ تحمیلی و شتاب بخشیدن به توسعه کشور، انکارشدنی نیست؛ اما تمرکز بر «سازندگی» صرف، برخی را از این واقعیت دور ساخته بود که اصولا یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های انقلاب اسلامی، جاری‌شدن همه ابعاد اسلام بود؛ و «توسعه مادی» تنها یکی از وجوه انقلاب به‌شمار می‌آمده  است.

در این میان، غم‌انگیزترین بخش از حیات سیاسی آقای هاشمی در دوران فتنه 88 رقم خورد؛ فتنه‌ای که صدای قهقهه دشمنان را به گوش‌ همه رساند و دوستان را در غم فرورفتن برخی متصدیان دیروز در باتلاق قهر و خودخواهی نشاند.

در آن دوران حساس که امثال موسوی و کروبی بی‌اعتنا به همه هشدارهای دلسوزان نظام و از جمله رهبر معظم انقلاب، در مسیر قدرت‌طلبی به پیش می‌تاختند و رسیدن به خواست‌های نامشروع خود را ولو به‌قیمت آسیب‌رساندن به پایه‌های نظام و انقلاب، جایز می‌شمردند، انتظار از «سابقون» در انقلاب این بود که زودتر از دیگران، برای دفاع از نظام و رهبری سینه سپر کنند و در برابر باج‌خواهی‌ها بایستند. اما علیرغم این‌که بسیاری از اصحاب انقلاب، از «سابقون» و «لاحقون»، و از «قدیم‌الاسلام»ها تا «جدیدالاسلام»ها و «تازه به دوران رسیده»‌ها با تمام وجود به صحنه حمایت از دین و انقلاب وارد شدند و بی‌اعتنا به همه شانتاژ‌های رسانه‌ای در برابر فتنه‌انگیزی برخی همرهان دیروز ایستادند؛ آقای هاشمی باوجود همه انتظارها وتلاش‌ها، رفتاری بسیار تا‌مل‌برانگیز پیشه کرد، در حالی‌که با توجه به رابطه نزدیک با امثال موسوی و کروبی و نفوذ کلام وی در بین طرفداران آن‌ها می‌توانست نقش بسیار مؤثری ایفا کند و از آسیب‌های فتنه‌گران بکاهد.

در آن دوران پرتلاطم، آقای هاشمی که از سابقون در انقلاب به شمار می‌آید و به تعبیر حجت‌الاسلام سید حسن خمینی، «کم‌کسی نیست»، به جای موضع‌گیری صریح در برابر فتنه و فتنه‌گران، با مواضع دوپهلوی خود، ناخواسته اسباب امیدواری   دشمنان قسم‌‌خورده انقلاب را فراهم ساخت و موسوی و کروبی را در تداوم رفتار خویش جری‌تر نمود. وی از جمله در آخرین خطبه نماز جمعه، به‌گونه‌ای موضع‌گیری کرد که رسانه‌های بیگانه و بدخواهان داخلی نتوانستند خوشحالی خود را پنهان کنند.

 «هاشمي رفسنجاني در نمازجمعه تهران هيچ سخني كه مانع از تجمع هواداران موسوي و اقدامات آن‌ها شود بر زبان نياورد... او مي‌خواهد همچنان از هر فرصتي كه پيدا مي‌كند براي به چالش كشيدن نتايج انتخابات استفاده كند»، «هاشمي گفت مردم به نظام اعتماد ندارند»، «هاشمي رفسنجاني گفت بايد ترديدها در مورد انتخابات رفع شود»، «اين اولين بار بود كه يك مقام عالي‌رتبه ايران از بحران سخن مي‌گفت» و نظایر آن، بخش کوتاهی از ذوق‌زدگی رسانه‌های معاند خارجی پس از آخرین خطبه نماز جمعه آقای هاشمی بود؛ نمازجمعه‌ای که برخی سینه‌زنان زیر بیرق موسوی و کروبی و به‌وجدآمدگان از سخنان خطیب جمعه، چنان از تعالیم دینی بودند که با «کفش» به نماز ایستاده بودند و دختران و پسرانی در کنار یکدیگر با دست‌بند «سبز»  در صف نماز، از سخنان آقای هاشمی به شعف می‌آمدند!

پس از این‌ خطبه‌ها نیز آقای هاشمی هیچ اقدامی برای جبران رفتار توجیه‌ناپذیر خود نکرد؛ در حالی که رهبری معظم بارها خواص را به آگاهی‌رساندن و بصیرت‌بخشی فراخوانده و از جمله فرموده بودند:

«نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحلیلى که به آن‌ها(برهم‌زنندگان امنیت) کمک بکند، این حرکت در مسیر خلاف ملت است. همه‏ ما خیلى باید مراقب باشیم؛ خیلى باید مراقب باشیم؛ مراقب حرف زدن، مراقب موضع‏گیرى کردن، مراقب گفتن‏ ها، مراقب نگفتن‏ ها. یک چیزهایى را باید گفت؛ اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکرده‌‌ایم. یک چیزهایى را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، برخلاف وظیفه عمل کرده‏‌ایم...

 نخبگان سر جلسه‏ امتحانند؛ امتحان عظیمى است…اشتباه می‌کنند آن کسانى که خیال می‌کنند با سیاسی‌‏کارى، عقلائى عمل می‌کنند؛ نه! عقل آن چیزى است که راه عبادت خدا را هموار می‌کند. شاخصش هم براى ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خداییم یا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف می‌زنم یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف می‌زنم؟ براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ معیارش این است... .»

متاسفانه، به‌رغم همه تلاش‌های مشفقان و ناصحان امین، آقای هاشمی رویکرد خود را ادامه داد و نتیجه آن شد که نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، برای پاسداشت جایگاه رفیع ریاست خبرگان، مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی را به ریاست خبرگان برگزیدند، تا تبعات برخی مواضع و رویکردهای ناصواب دامن‌گیر مجلس خبرگان نشود و از این ناحیه آسیبی متوجه نظام اسلامی نگردد.

به‌هرروی هرچند در قضاوتی منصفانه نباید- و نمی‌توان- خدمات شخصیت‌هایی همچون آقای هاشمی رفسنجانی را نادیده گرفت؛ اما از سوی دیگر نباید چنان مبهوت «سوابق» شد که «لواحق» توجیه‌ناپذیر و ضعف‌های بزرگ را در ارزیابی‌ها مورد توجه قرار نداد.

نویسنده: سیدزاده میبدی




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.