حرف بقالها؛ کنایهی شهید مطهری به علی مطهری در کتاب داستان راستان!
یزدرسا؛ شهید مطهری در جلد دوم کتاب داستان راستان در حکایتی با عنوان «حرف بقالها» مقولهای را مورد نکوهش قرار میدهد که این روزها علی مطهری یکی از مصادیق برجسته این نکوهش استاد محسوب میشود. شهید مطهری آورده است:
در زمانی كه علیبنموسیالرضا علیهالسلام از طرف مأمون به خراسان احضار شده و اجباراً با شرایط خاصی ولایت عهد مأمون را پذیرفته بود، «زیدالنار» برادر امام نیز در خراسان بود. زید به واسطهی داعیهای كه داشت و انقلابی كه در مدینه برپا كرده بود، مورد خشم و غضب مأمون قرار گرفته بود. اما مأمون كه آن ایام سیاستش اقتضا میكرد حرمت و حشمت امام رضا را حفظ كند، به خاطر امام از قتل یا حبس برادرش زید صرف نظر كرد.
روزی در یك مجلس عام عدهی زیادی شركت داشتند و امام رضا علیهالسلام برای آنها صحبت میكرد. از آنسو زید عدهای از اهل مجلس را متوجه خود كرده بود و برای آنها در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر و اینكه آنان وضع استثنائی دارند، داد سخن میداد و مرتب میگفت: «ما خانواده چنین، ما خانواده چنان.» امام متوجه گفتار زید شد. ناگهان نگاه تند و فریاد «یا زید!» امام، زید و همهی اهل مجلس را متوجه كرد.
فرمود: «ای زید! حرفهای بقالهای كوفه باورت آمده و مرتب تحویل مردم میدهی.
اینها چه چیز است كه به مردم میگویی؟! آن كه شنیدهای خداوند ذریهی فاطمه را از آتش جهنم مصون داشته است، مقصود فرزندان بلافصل فاطمه یعنی حسن و حسین و دو خواهر ایشان است. اگر مطلب اینطور است كه تو میگویی و اولاد فاطمه وضع استثنائی دارند و به هر حال آنها اهل نجات و سعادتند، پس تو نزد خدا از پدرت موسیبنجعفر گرامیتری، زیرا او در دنیا امر خدا را اطاعت كرد، قائماللیل و صائمالنهار بود، و تو امر خدا را عصیان میكنی، و به قول تو هر دو، مثل هم، اهل نجات و سعادت هستید. پس برد با تو است، زیرا موسیبنجعفر عمل كرد و سعادتمند شد و تو عمل نكرده و رنج نبرده گنج بردی.
علیبنالحسین زینالعابدین میگفت: «نیكوكار ما اهل بیت پیغمبر دو برابر اجر دارد و بدكار ما دو برابر عذاب، -همانطور كه قرآن دربارهی زنان پیغمبر تصریح كرده است- زیرا آن كس از خاندان ما كه نیكوكاری میكند در حقیقت دو كار كرده: یكی اینكه مانند دیگران كار نیكی كرده، دیگر اینكه حیثیت و احترام پیغمبر را حفظ كرده است. آن كس هم كه گناه میكند دو گناه مرتكب شده: یكی اینكه مانند دیگران كار بدی كرده، دیگر اینكه آبرو و حیثیت پیغمبر را از بین برده است.»
آنگاه امام رو كرد به حسنبنموسای وشّاء بغدادی -كه از اهل عراق بود و در آن وقت در جلسه حضور داشت- و فرمود:
-مردم عراق این آیهی قرآن را: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» چگونه قرائت میكنند؟
-یاابنرسولاللّه! بعضی طبق معمول «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» قرائت میكنند، اما بعضی دیگر كه باور نمیكنند خداوند پسر پیغمبری را مشمول قهر و غضب خود قرار دهد، آیه را «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» قرائت میكنند و میگویند او در واقع از نسل نوح نبود؛ خداوند به او گفت: ای نوح! او از نسل تو نیست، اگر از نسل تو می بود من به خاطر تو او را نجات می دادم.»
امام فرمود: «ابدا این طور نیست! او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح بود. چون بدكار شد و امر خدا را عصیان كرد، پیوند معنویاش با نوح بریده شد. به نوح گفته شد این فرزند تو ناصالح است، از این رو نمیتواند در ردیف صالحان قرار گیرد. موضوع ما خانواده نیز چنین است. اساس كار، پیوند معنوی و صلاح عمل و اطاعت امر خداست. هركس خدا را اطاعت كند از ما اهل بیت است، گو اینكه هیچ گونه نسبت و رابطهی نسلی و جسمانی با ما نداشته باشد، و هركس گنهكار باشد از ما نیست، گو اینكه از اولاد حقیقی و صحیحالنسب زهرا باشد. همین خود تو كه با ما هیچگونه نسبتی نداری، اگر نیكوكار و مطیع امر حق باشی از ما هستی.»