ID : 38802551
پرستار مدافع حرم:

خیل پرستاران مشتاق، اعزام به سوریه را دشوار کرده بود/ دفاع همان دفاع اما سنگرها عوض شده است


فرج نژاد پرستار مدافع حرم با بیان اینکه خیل پرستاران مشتاق، اعزام به سوریه را دشوار کرده بود، گفت: دفاع همان دفاع است اما سنگرها عوض شده و پرستاران امروزه تلاش زیادی را برای سلامت جامعه در مقابله با کرونا انجام می‌دهند.

به گزارش یزدرسا، روز پرستار امسال مقارن با آخرین روز پاییز قرن و شب یلدایی است که جهان درگیر بیماری کرونا شده که جان بسیاری از مردم را گرفته است؛ اما در جریان مقابله با این بیماری پرستاران در جبهه اصلی قرار دارند و در طول 9 ماه گذشته با تلاش‌ها و زحمات خود به جهاد گونه عمل کردند.

نقش پرستاران در طول چهل سال گذشته و با نگاه به تاریخ پرافتخار جمهوری اسلامی بسیار مشهود است، چه در دوران دفاع مقدس که در جبهه‌های نبرد با دشمن بعثی برای مداوای رزمندگان پای به میدان عمل گذاشتند و چه در زمان حمله داعش به سوریه با شجاعت و رشادت وارد عمل شدند.

یزدرسا به مناسبت میلاد حضرت زینب (س) گفتگویی با محمد رضا فرج نژاد از پرستاران مدافعان حرم که در دوران حمله داعش به سوریه حضور فعالی در این کشور داشت انجام داده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.

چه انگیزه‌ای برای حضور در سوریه داشتید؟

زمانی که بحث دفاع از حرم پیش آمد خبردار شدیم از استان یزد هم به سوریه اعزام خواهیم داشت، به همین دلیل به‌صورت داوطلب پیگیر مسائل بعدی برای اعزام شدم و پس از دریافت آموزش‌های لازم بعد از یک سال انتظار، توفیق حضور در سوریه و خدمت‌رسانی به رزمندگان و دفاع از حرم حضرت زینب (س) حاصل شد.

نظر شخصی من در خصوص فعالیت درزمینهٔ شغلی این است که انسان در هر جایگاهی که است باید به فکر خدمت باشد و اصلاً جایگاه آن تفاوتی نمی‌کند. خودم برای حضور در سوریه برای انجام فعالیت تخصصی نام‌نویسی کردم اما برایم تفاوتی هم نداشت که به‌عنوان یک رزمنده بخواهم با داعش بجنگم و از حرم حضرت زینب سلام‌الله علیها دفاع کنم. در آن زمان احساس کردم الآن جبهه‌ای که به من نیاز دارند، در سوریه و برای رزمندگان مدافع حرم حضرت زینب است و همین مسئله سبب شد تا با تلاش و نگاه ویژه حضرت زینب بتوانم در سوریه خدمت‌رسانی کنم.

برای حضور در سوریه آیا مخالفتی از سوی پدر و مادر، همسر و فرزندانتان صورت نگرفت؟

خیر، زیرا برای اعزام هر فرد به مناطق جنگی چه به‌عنوان رزمنده و چه به‌عنوان کادر درمان و غیره ابتدا فرد باید خودش را راضی کند که الآن در این جبهه به حضور من نیاز دارند و مرحله بعد از آن خانواده است. زمانی که با خانواده برای حضور در مناطق جنگ‌زده سوریه صحبت کردم هیچ‌گونه مخالفتی صورت نگرفت اما در اولین اعزامم، فرزندانم از نظر روحی با مشکلاتی مواجه شدند که با عنایت حضرت زینب مشکل زیادی پیش نیامد. پس از اولین اعزام و ورود به سوریه و تماس با همسرم برای جویای احوال، همسرم گفت فردای روزی که رفتی، پسر بزرگت دل درد و دختر کوچکت هم درد دندان شد که برای رفع این بیماری‌ها به دکتر مراجعه و آزمایشات مختلفی انجام دادم و دکتر با مشاهده جواب آزمایشات اعلام کرد هیچ‌کدامشان مشکل خاصی ندارند بلکه بحث اصلی آن‌ها استرسی و عصبی است که همسرم گفت علت اصلی این دردها را متوجه شدم و آن‌هم دوری از پدرشان بود.

خانواده من مشکلات زیادی را تحمل کردند اما مخالفتی برای حضور من در سوریه نکردند و گفتند ما نمی‌توانیم به حضرت زینب نه بگوییم و اگر به شما نیاز دارند حتماً برای اعزام اقدام کنید و بنده نیز با خیالی آسوده برای حضور در سوریه اقدامات لازم را انجام دادم.

با توجه به اینکه خطراتی در مناطق جنگی سوریه شما را تهدید می‌کرد، آیا قبل از اعزام به شهادت هم فکر کرده بودید؟

بله. قبل از اعزام به سوریه چون یک منطقه جنگ‌زده بود، هم به مسئله شهادت فکر کرده بودم و هم پیش‌بینی. به این صورت که قبل از اعزام شدن ابتدا وصیت‌نامه خود را نوشتم و بعد از آن‌هم حساب کردم که اگر بدهی دارم پرداخت کنم تا با قرض و بدهی اعزام نشوم چون احتمال بازنگشتن هم وجود داشت.

عمده‌ترین مشکل شما برای اعزام به سوریه چه بود؟

اصلی‌ترین مشکل ما برای اعزام به سوریه، خیل مشتاقانی برای حضور در مناطق جنگ‌زده و برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام‌الله علیها بود که برعکس بسیاری از گفته‌ها در فضای مجازی مشاهده کردیم چون در فضای مجازی گفته‌شده که اصلاً کسی برای حضور در سوریه داوطلب نشده اما چیزی که ما دیدیم خلاف این سخن بود و ما چندین بار زمان اعزاممان به عقب افتاد. فشار درخواست‌ها از سراسر کشور برای حضور در مناطق جنگ‌زده سوریه بسیار زیاد بود و همین مسائل سبب می‌شد که شاید شش ماه اعزام گروه‌های مختلف به عقب می‌افتاد.

در زمان حضور در سوریه به‌گونه‌ای بود که نیروها بر اساس نیازها هر منطقه اعزام می‌شدند و اینگونه نبود که ما در ایران بدانیم در کدام منطقه هستیم و هرکدام از نیروها با آمادگی حضور در خط نبرد با دشمن پای به میدان گذاشته بودند و در بسیاری از موارد رزمندگان یزدی در منطقه جنگی حضور یافتند که رشادت‌هایشان‌ هم زبانزد بود به‌گونه‌ای که در منطقه بوکمال سوریه، یزدی‌ها به‌خوبی با دشمن نبرد کردند و این منطقه را در مقابل حملات دشمن پس از آزادی آن حفظ کردند.

در زمان حضور در سوریه چگونه با خانواده ارتباط برقرار می‌کردید؟

مدت‌زمان حضور ما در مناطق جنگ‌زده سوریه نزدیک به 2 ماه بود که در این زمان ارتباطات به‌صورت تلفنی صورت می‌گرفت و دو، سه روز یا هفته‌ای یکبار با خانواده تماس می‌گرفتیم و جویای احوال می‌شدیم.

عکس‌العمل شما با شنیدن این جمله که می‌گفتند "رزمندگان برای حضور در سوریه پول‌های گزاف دریافت می‌کنند " چگونه بود؟

این مسئله اصلاً درست نبود و حقیقت نداشت ولی متأسفانه در فضای مجازی و رسانه‌ای بسیار زیاد به آن پرداخته شده بود و همین مسائل رقم خورد تا اطرافیان ما نیز تحت تأثیر قرار گرفتند به‌گونه‌ای که باورشان نمی‌شد که بدون هیچ چشمداشتی به سوریه می‌رویم اما وقتی زندگی ما را می‌دیدند این مسئله را قبول می‌کردند.

اما خودم به همسرم گفتم که نسبت به این سخنان بی‌توجه باشند چون هدف اصلی من از حضور در مناطق جنگ‌زده سوریه چیزی فراتر از این صحبت‌هاست و اگر بخواهیم در مورد کار درستی که انجام می‌دهیم به تفکرات و گفته‌های مردم فکر کنیم که باید این کار را کنار بگذاریم پس بهتر است نسبت به آن بی‌توجه باشیم.

انگیزه حضور من در سوریه برای خدا و حضرت زینب سلام‌الله علیها مشخص بود و نیازی نبود که نسبت به این سخنان بخواهم پاسخ بدهم یا واکنشی را نشان دهم و انتظاری از کسی برای پرداخت هزینه یا چیز دیگری نداشتم و اهل‌بیت (ع) خودشان اجر و پاداش را خواهند داد.

در بسیاری از موارد هم داشتیم که همکارانمان برای اعزام به سوریه از مسئولیت خود استعفا می‌دادند تا بتوانند در راه دفاع از حرم حضرت زینب حضور پیدا کنند.

شیرین‌ترین و تلخ‌ترین خاطره شما از زمان حضور در سوریه؟

شیرین خاطره من در زمان حضور در سوریه زمانی بود که در هتل بودیم و شنیدیم که حلب از دست داعشی ها آزاد شد. در این زمان برخی از دوستانمان به شوخی می‌گفتند الآن که حضورمان در هتل باعث شده تا حلب آزاد شود حاضر هستیم تا چند روز دیگر هم در هتل بمانیم تا مناطق دیگر هم آزاد شود.

شهادت رزمندگان و اشغال شدن منطقه‌ای که رزمندگان آن را آزاد کرده بودند از تلخ‌ترین خاطرات من در مدت حضور در سوریه بود.

زمانی که به ایران بازگشتم دیدگاهم نسبت به کشور عوض شد با قدم زدن در خیابان به این مسئله فکر می‌کردم که به لطف خدا شاهد امنیت بسیار خوبی در ایران هستیم و هرکسی با هر اعتقادی می‌تواند در کشور به‌راحتی زندگی کند.

سخن پایانی شما؟

در حال حاضر همکارانمان در سطح کشور با مشکلات زیادی در مقابله با کرونا دست‌وپنجه نرم می‌کنند و باید گفت به همان میزان که علاقه‌مند به حضور در مناطق جنگ‌زده سوریه بودم، الآن هم مشتاق برای خدمت به مردم و مقابله با کرونا هستم. هر چند در زمان‌های ابتدایی ورود کرونا در این بخش خدمت‌رسانی کردم اما اصلاً انگیزه‌ام کم نشد بلکه با جان‌ودل کار کردم.

انتهای پیام/




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.