ID : 15741083
کتابی از خاطرات سومین شهید محراب یزد؛

رهبر دارالعباده را بهتر بشناسید+ مقدمه کتاب


کتاب «رهبر دارالعباده» نوشته نویسنده جوان یزدی که ناب ترین خاطرات سومین شهید محراب را گردآوری کرده است.

یزد رسا؛ نویسنده کتاب «رهبر دارالعباده» در مصاحبه با خبرنگار یزدهنر، به سوابق خود در زمینه نویسندگی اشاره کرد و اظهار داشت: از سال 1386 از روی علاقه به حوزه نوشتن، یکسری از دوره های آموزشی را دنبال کردم و در حدود 2سال فضای آموزشی و تمرینات را پیگیری و از سال 88 در حوزه نوشتن مشغول به کار شدم.

محمدعلی جعفری در ادامه درباره تولیدات خود در عرصه نویسندگی گفت: تا کنون هفت جلد کتاب در حوزه دفاع مقدس مانند زندگینامه شهید دوران تحت عنوان «شکوه دوران»، زندگینامه شهید چمران با عنوان «دلم برایش تنگ شده»، زندگینامه شهید شیرودی با عنوان «شیر مرد شیرود»، زندگینامه شهید ردانی پور با عنوان «برای آخرین بار» و دو کتاب نیز برای مناطق جنگی که یکی از آن ها برای منطقه شوش با عنوان «ملک نبی» و دیگری پادگان دو کوهه بانام «ساختمان» به چاپ رسانده ام.

وی چرایی نگارش این کتاب را بیان کرد و افزود: من به علت اینکه انقلاب را آنطور که باید و شاید درک نکرده ام و با فعالیت در عرصه نویسندگی، احساس دِینی در مورد شهر یزد داشتم، در نهایت با مطالعه خاطرات شهید صدوقی فهمیدم که در نسل جوان امروزه هیچ کس شهید صدوقی را نمی شناسد و تصمیم به نگارش کتاب «رهبر دارالعباده» گرفتم.

این نویسنده جوان به چگونگی مراحل نگارش کتاب رهبر دارالعباده اشاره کرد و گفت: در ابتدا کتاب، نشریات، مصاحبات و تمامی منابعی در مورد شهید صدوقی را جمع آوری کردم و پس از مطالعه تمامی منابع، خاطرات ناب را از بین آنها جدا کردم و سپس با مصاحبه بایکسری از افرادی که اطلاعاتی در مورد شهید صدوقی داشتند توانستم 220 داستانک را به صورت یک کتاب به نگارش در بیاورم.

جعفری در پایان خاطر نشان کرد: کتاب رهبر دارالعباده نزدیک به چهار سال پیش آماده چاپ بود که به علت وجود برخی از مشکلات، امسال موفق به چاپ نخستین نسخه از این کتاب شدیم.


مقدمه ای از کتاب:

به نام حبیب
فقط نامش را و گاه گداری عکسش را شنیده و دیده بود؛ آن هم در متن ها و فیلم های کلیشه ای رادیو و تلویزیون. شاید هم بر سر درِ بیمارستان و یا تابلوی خیابانی در شهر و دیگر هیچ.

ممکن است نسل انقلاب از من خرده بگیرند که او اینقدرها هم در میان یزدی ها غریب نیست اما حقیقت جز این است.

وقتی مشغول تحقیق شدم و این جا و آن جا میان کتاب ها و کتابخوانه ها آدم های جورواجور سرک می کشیدم در حیرتی عمیق فرو رفتم.

از یک طرف به خود می بالیدم به خاطر مردی که در کوچه کوچه این دیار نفس زده است به حق؛ از طرف دیگر غرق در اندوه می شدم که چرا آدمی در این هندسه وجودی که باید بعد از سی و اندی سال این چنین به فراموشی سپرده شود؟!

گاهی با خود می اندیشیدم که اگر در میان ما بود قطعا اوضاع جور دیگری می شد و همین باعث می شد که بیشتر و بیشتر بکاوم تا تکه تکه های حیاتش را بیابم که پر است از راه و روش در اخلاق و سیاست و دین و فرهنگ.

دل خواهم این بود تا تصویر این مرد را چنان واضح بسازم که دیدنش روشنا باشد در سبک زندگی ما.

اما باید گفت عمر این مرد چنان گران است که برای هر گوشه آن می توان کتیبه ای دیگر نگاشت و این نگاشته بضاعت نگارنده بود و بس!

 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.