ID : 3703737

نگرانی متفاوت آقای ظریف


درباره این پیام ظریف، باید بسیار گفت و مهم‌تر اینکه گزاره‌های مهم درباره این پیام را باید تفکیک کرد تا فهم جامعی از ماجرا به‌دست آید.

به گزارش یزدرسا ،1ـ اینکه عده‌ای این رفتار ظریف را هشدار به غرب برای کسب امتیازات بیشتر در مذاکرات تلقی کنند، قابل قبول نیست. حداقل لوازم این موضوع از سوی دولت رعایت نشده است. دولتی که قرار است از ظرفیت جریان‌های منتقد نسبت به مفاد مذاکرات برای کسب امتیازات بیشتر و احقاق حقوق ملت استفاده کند باید نقدهای این جریان‌ها را برجسته و اعتبار آنها را به رسمیت بشناسد تا در مواقع لزوم بتواند از این نقدها به عنوان اهرم فشار در مذاکرات استفاده کند اما وقتی منتقدان بی‌سواد، جیب‌بر، غارتگر، همراهان اسرائیل و... خوانده شوند و رسانه‌های آنان تحت فشار قرار ‌گیرند به معنای آن است که دولت درصدد به حاشیه بردن آنهاست. متاسفانه دولت محترم در تخریب منتقدان هیچ کم نگذاشت و حتی به بهانه حمله به منتقدان، بر صورت گفتمان اصیل مقاومت هم چنگ کشید. بنابراین اکنون نمی‌توان هدف و نیت مطرح کردن نام منتقدان و جریان‌های منتقد را صادقانه و برای احقاق حقوق ملت دانست. دولتی که حامیانش منتقدان را تنها در یک طیف و حول یک جریان سیاسی تعریف و محدود می‌کردند، اکنون نگران به قدرت رسیدن همان عده معدود در انتخاباتند؟ به هر حال مشخص می‌شود نه آن محدود کردن جامعه منتقدان به یک طیف سیاسی، صادقانه و واقع‌بینانه بوده و نه این ادعای آدرس دادن به همان منتقدان برای احقاق حقوق ملت. بنابراین فرضیه قدیمی درباره پیام جدید ظریف به طرف مقابل قابل قبول نیست.
2ـ هیچ بیان و شرحی به اندازه اینکه ظریف ماجرای شکست مذاکرات هسته‌ای در دولت اصلاحات را یک بار دیگر یادآوری کند، نمی‌توانست عمق اختلاف و واقعیت موجود در مذاکرات وین را آشکار کند. آقای ظریف تقریبا با این اظهارنظر نشان داده مذاکرات در آستانه شکست است یا حداقل اینکه او دورنمایی از شکست را مشاهده کرده است. اما نکته تاسف‌انگیز این است که وزیر امور خارجه برای جلوگیری از این شکست، طرف غربی بویژه آمریکا را به تحولات داخلی ایران و رقابت‌های حزبی ارجاع داده است. ظریف معتقد است سال 2005 فرصت از دست رفت. باید از او پرسید «چه فرصتی؟» آمریکایی‌ها چه فرصتی را سال 2005 از دست دادند که اکنون ظریف به آنها توصیه می‌کند این فرصت را این‌بار از دست ندهند؟ مگر خدای ناکرده منافع مشترکی بوده که آمریکایی‌ها نسبت به آن بی‌توجهی کرده‌اند؟ و اکنون از نگاه آقای ظریف بازهم بیم بی‌توجهی آمریکا به آن می‌رود؟ اساسا آقای ظریف وظیفه دارد حقوق هسته‌ای ملت را حراست کند یا مناسبات حزبی و جناحی درون کشور را با طرف خارجی تنظیم کند؟! دغدغه آقای ظریف حقوق هسته‌ای و منافع ملی است یا برهم خوردن آرایش سیاسی درون کشور؟! جنس نگرانی آقای ظریف چیست؟ ما امیدواریم مذاکرات به نتیجه رسیده و یک توافق خوب و عزتمندانه حاصل شود اما در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات و آشکار شدن عناد دشمن، دولت باید با تدبیر خود یک انسجام ملی برای تقویت ساخت‌درونی را موجب شود.
اما آقای ظریف به نتیجه نرسیدن مذاکرات را با شکست 2005 شبیه‌سازی می‌کند و از دل آن دغدغه‌های حزبی و جریانی خودش را مطرح می‌کند! این رفتار مغایر عزت و حقیقتا مایه‌تاسف است.
3 ـ از زاویه دیگری نیز باید به این موضوع توجه کرد. آقای ظریف که یک بار – موارد دیگری اگر باشد فاش نشده است - در حاشیه مذاکرات سعدآباد چنین دلواپسی‌هایی را با آقای البرادعی به اشتراک گذاشته، آیا نتیجه مطلوبی از آن گرفته است؟ آن تفسیر فراگیر و ناامید‌کننده البرادعی درباره مفهوم و محدوده تعلیق که محمد خاتمی آن را «بی‌اخلاقی» دانسته، آیا یک تجربه ویژه برای آقای ظریف نبوده است؟ چرا آقای ظریف فکر می‌کند این طرف خارجی است که اشتباه می‌کند؟ نه! شاید این آقایان داخلی باشند که برای خود یک جایگاه و ارزش غیر‌واقعی تعریف کرده‌اند! چرا به عنوان مثال اکنون تقویت دولت فعلی در ایران باید برای اوباما یک اصل یا دغدغه باشد؟ این یک انتظار غیر‌واقعی است. چراکه اساسا ذهنیت و باور طرف آمریکایی نسبت به موضوع و کلیت تحولات چیز دیگری است. آقای ظریف قطعا اظهارات اوباما در 9 دسامبر 2013 در سابان را به یاد دارند. این عبارات رئیس‌جمهور آمریکا در تفسیر انتخابات ایران است: «مردم ایران به تحریم‌ها اینگونه پاسخ گفتند که می‌خواهیم روشی جدید برای برخورد با جامعه بین‌الملل و همچنین تحریم‌ها را شاهد باشیم و همین مساله بود که موجب رای آوردن روحانی شد و حسن روحانی را به قدرت رساند.» مفهوم صریح این ادعای گزاف اوباما این است که فکر می‌کند توانسته بر فرآیند انتخابات ریاست‌جمهوری ایران تاثیر گذاشته و حسن روحانی محصول تحریم‌های به‌کارگرفته شده علیه ایران است. متاسفانه رفتارهایی که عموما از سوی جریان سیاسی نزدیک به آقای ظریف صورت گرفته نیز در شکل‌گیری این باور گزاف بسیار موثر بوده است. شرطی کردن بازار ایران در جریان مذاکرات تیم سابق، تلاش برای برجسته‌سازی میزان اثرگذاری تحریم‌ها بر وضعیت اقتصادی، گره‌زدن چرخ اقتصاد به چرخ هسته‌ای و اظهار اینکه وضعیت اقتصادی به دلیل تحریم‌هاست و اظهارنظرهای جنجالی پس از انتخابات مانند ماجرای خزانه خالی، وضعیت دهشتناک کشاورزی و القای ویرانگی کشور همه و همه در شکل‌گیری این باور غلط اوباما تاثیرگذار بوده است. اوباما به غلط معتقد است دولت فعلی در ایران محصول اقدامات اوست و این پیام‌ها و پیامدهای بسیار هزینه‌سازی به دنبال دارد. قاعدتا وقتی رئیس‌جمهور آمریکا دولت آقای روحانی را برساخته تحریم‌ها می‌داند، دیگر هشدارهایی مانند هشدار 2005 آقای ظریف فاقد کارکرد خواهد بود. با رفتارهایی که در ایران و برای برجسته‌سازی اثر تحریم‌ها صورت گرفت، اوباما سرمایه‌گذاری‌های بزرگ‌تری روی تحریم‌ها انجام داده است. آقای ظریف خوب این موضوع را به یاد داشته باشد.
4 ـ متاسفانه باید گفت همین رفتار آقای ظریف در یادآوری شکست 2005 بازهم به زیان مجموعه دولت خواهد بود. چراکه «نیاز» تیم مذاکره‌کننده ایرانی را به مذاکره و توافق برجسته می‌کند! و این موضوع در نیویورک و واشنگتن به معنای ادامه فشار و اصرار بر مواضع وین تفسیر خواهد شد. شاید اگر در توافق‌ژنو میان داده‌ها و ستانده‌ها توازنی برقرار می‌شد اکنون آقای ظریف به جای ترساندن آمریکا از روی کار آمدن غرب‌ستیزها در ایران با خیالی آسوده و تنها با یک بازدید از آن 8 آبشار پلمب‌شده در نطنز و فردو، صریح‌ترین پیام ممکن را به طرف آمریکایی می‌داد تا این بار بدون توهم وارد مذاکرات شوند.

وطن امروز
 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.