نگاهی به سه کاهن قیصری
وبلاگ خاکریزهای کاغذی نوشت :
قیصری که ظرفیتش را صرف در دفاع مقدس و جنگ کرده بود، با رمان «شماس شامی» نوع دیگری از سبک داستانی را تجربه کرد که اتفاقاً مورد اقبال هم واقع شد. در شماس شامی، هنر قیصری این بود که سوژهای به نظر کم اهمیت و کوچک را «کشف» کرد و بعد از زاویهای متفاوت و با روایتی خارجی، به ماجرای عاشورا و امام حسین(ع) نگریست.
بعد از شماس شامی، داستان بلند «سه کاهن» نیز بر همان منوال و سبک نوشته شد. باز هم یک قطعه به ظاهر کوچک در زندگی پیامبر اکرم(ص) «کشف» کرد و با هنر نویسندگی و تخیل خود، آن را پرداخت و به یک داستان بلند تبدیلش کرد.
سه کاهن ماجرای تلاش کاهنان یهودی برای تسخیر حضرت محمد(ص) در کودکی است تا او را که میدانند قرار است در آینده کائنات را به تسخیر خود در آورد، به نفع خود تربیت کنند و یا حداقل از زوال دین و آیین خود به دست او خودداری کنند.
شاید برای اولین بار در کتاب تحلیلی «تبار انحراف» ماجرای تلاش کاهنان یهودی برای ترور پدر پیامبر و خود پیامبر به صورت تحلیی و مستند و به زبان مخاطب امروزی مطرح شد. اگرچه قیصری در ابتدای کتابش میگوید منبع سوژه خود را کتاب «منتهی الآمال» شیخ عباس قمی به او داده، اما محتمل است که تحقیقاتش را در کتاب تبار انحراف انجام داده باشد.
کاهنان که هستند؟!
عموماً چند ایراد به سه کاهن قیصری وارد میشود، یکی این است که هیچ جای داستان اشاره ای به یهودی بودن کاهنان نمیکند! چرا؟! مگر در تاریخ مسلم نیست که کاهنان یهود برای پیامبر و پدرشان نقشههای ترور و ربایش ترتیب داده بودند؟
دیگر اینکه چرا پیامبر در طول داستان حرف نمیزند؟
علتش شاید این باشد:
سه کاهن؛ داستان محمد(ص) یا حلیمه؟!
داستان قیصری را نمیتوان داستان کودکی پیامبر اسلام دانست. سه کاهن داستان حلیمه است، نه داستان محمد!
مضمون این داستان عشق و محبت مادری حلیمه به کودکی است که او را متفاوت با سایر کودکان و حتی فررندان واقعی خویش میداند.
حلیمه از ابتدایی که دایگی محمد را پذیرفته، متوجه شده که این کودک، کودکی خاص است. هر چه کودک بزرگ تر شده، حلیمه هم شگفتیهایی پیرامون او دیده که جرات بازگویی نزد دیگران را ندارد و آنها را به عنوان رازی بین خود و محمد نگاه داشته است.
بارها هم متوجه سوءقصد به کودک شده و هر بار جانش به لب آمده تا خطر از محمد دور شده است.
حال با کاهنانی مواجه شده که قصد بردن او را دارند و تصور جداییاش از محمد برای او غیرقابل تحمل است. شاید یکی از دلایل حب و علاقه شدید حلیمه به محمد، امانت بودن او باشد، اما مهمتر از این، پیوند عاطفی و روح زلالی است که در محمد دیده و میداند فقط اوست که میتواند صحنهها و پدیدههای خارقالعاده و آسمانی پیرامون کودک را ببیند و درک کند.
حلیمه در راه حفظ و نگهداری از محمد، حتی برخلاف سنتهای قبیلهای اعراب، رو در روی شوهرش هم میایستد و بدون اجازه او از قبیله فرار میکند.
خلاصه اینکه اگر اشارهای دقیق به ماهیت کاهنان و نیت اصلی آنها نمیشود و یا پیامبر در داستان سخنی نمیگوید، به این علت است که داستان، داستان آنها نیست، روایت عشق و علاقه مادری به فرزندی آسمانی است.
قلم قیصری شیواست. به دل مینشیند. در سه کاهن ضرباهنگ تندی را در پیش میگیرد تا احتمالاً هیجان اتفاقات به خواننده منتقل شود.
اما معلوم نیست چرا برخی واژهها را از خودش درآورده؟ مثلاً جایی مینویسد: «میمَزَد» یعنی مزه میکند! یا مثلاً جمله را سخت میکند و میگوید «از مرکوبش پیاده شد»!
سه کاهن به یک دلیل چندان برایم جذاب نبود و آن اینکه سوژه و پایان اتفاق را از قبل میدانستم و ماجرای کاهنان را هم خوانده و هم در بخشی از آن را در فیلم سینمایی «محمد(ص)» دیده بودم. لذا از ابتدای داستان تعلیقی برایم به وجود نیامد. اما مطمئن هستم برای دیگرانی که مانند من نیستند، تعلیقهای فراوان قیصری به وجدشان خواهد آورد.
سه کاهن مجید قیصری را انتشارات عصر داستان با قیمتی نه چندان زیاد منتشر کرده است.