شهید غریب و غریب شهید
پایگاه فرهنگی مذهبی شاهدیه نوشت :
به نام او که شاهد است…
نمی دانم چه می شود که از شهداء غافل می شویم.اما می دانم دلیل دارد؟!
نمی دانم چه می شود که نگاه ما به شهید و راهش تیره و تار است؟!
نمی دانم چه می شود که خوب شهید را درک نمی کنیم؟!
نمی دانم و نمی خواهم بدانم که دغدغه فکریمان چیست؟اما خوب می دانم که شهید را آن گونه که باید بشناسیم، نشناختیم….
بگذار بگویند چه قلم تلخی دارد…
بگذار بگویند چه بی ادبانه می نویسد….
بگذار بگویند دل نوشته را برای دلش نوشته….
بگذار بگویند اصلاً قبول نداریم و این گونه نیست…
اما من می نویسم و می گویم و هیچ ترسی از نوشتن نخواهم داشت…تو هم بگو…من عاشقانه گوش می کنم.
شهید غریب و غریب شهید….
شهدایی که من اعتقاد دارم ظاهراً محفل انس دارند، پوستر و عکس های رنگی دارند و یادشان زنده است که البته لازم و شایسته است،اما کافی نیست و باطناً شهدای شهر ما غریبند…بیان زندگی نامه و سبک آنها در محافل ما خیلی کمرنگ است….
از نشر وصیت نامه هایی که آن ها برای خانواده هایشان و همچنین مردم به یادگار گذاشته اند، اثری نیست…و یا کمرنگ است…
چرا در ماه های محرم و صفر هرسال، که در شهر ما شاهدیه برای سالار شهیدان این چنین با شکوه عزاداری می شود و مردم با اشتیاق تمام حضور بهم می رسانند، جای شهدا خالیست و برای نشر عقایدو سبک زندگی برخی از شهدای شهرمان که انصافاً راه امام حسین علیه السلام و یارانش را یافتند و رفتند، هیچ برنامه مدونی نیست….
کجایند بسیجیان سرزنده و با هوش تا از درک زمان، زمانه ها بسازند….
کجایند بسیجیان دغدغه مند تا با همفکریشان، تسکین دهنده دغدغه ها باشند….
کجایند روحانیون شجاع و باذکاوتی که در سخنانشان،معطوف کننده ذهن های پراکنده شوند…
چرا باید منبرهای امام حسین علیه السلام بدون برنامه ریزی مدیریت شود…
چرا مشکلات شهر و مسائل روز مردم شناخته نمی شوند و به روحانیون مدعو داده نمی شود تا از مسائلی سخن بگویند که حل المسائل شود…
یاد شهید و شهدا مختص روز و ایام خاصی نیست و به نظر من هر روز، روز شهید است…مگر نه این است که کل یوم عاشورا….پس باید مستقیم و غیر مستقیم یاد شهدا را زنده نگه بداریم…
آری شهید غریب….
غریبند ….درعملکرد برخی از مسئولین….
غریبند…در بی وفایی برخی از قریبان و نزدیکان(بسیج)…
غریبند…در سخنوری اکثر روحانیون شهرمان بر منبر سالار شهیدان…
غریبند….در فضای مجازی…
غریبند… در شبکه های اجتماعی….
غریبند… در قصه های شبهای کودکانمان…
غریبند….
و در اصل این مائیم که در غربتیم نه شهداء…
بگذار به آنهایی که برمی خورد بربخورد….
بگذار آنهایی که رگ گردشان بیرون می زند، بیرون بزند…
فیلم شیار۱۴۳ را که دیدم و نظر رهبری را در مورد آن شنیدم، فهمیدم که واقعاً برای شناختن شهداء و راهشان، هنرمندانه فکر نشده است و شاید در حد انتظار نبوده است. حقیقت هایی که فی الجمله از زندگی شهداء وجود دارد، بالجمله به گوش جوانان و مردم عزیزمان منتقل نشده است. دغدغه باید باشد که نیست… حوصله باید باشد که نیست….عشق باید باشد که نیست…
مدت زمان زیادی است که نتوانستم با قلم ناقصم، قدمی شایسته برای شهدای شاهدیه بردارم.
در حال جستجو بودم تا یکی از شهدا را برای مطلب سایت انتخاب کنم که او انتخاب شد….
وصیت نامه شهید حسین سلطانی
نام :حسين
نام خانوادگى :سلطانىگرد فرامرزى
نام پدر :شعبانعلى
تاريختولد :01/04/1347
ش.ش :5
محلصدورشناسنامه :گردفرامرز يزد
تاريخ شهادت :19/10/65
نوع حادثه :حوادث مربوط به جنگ تحميلى
شرح حادثه :حوادث ناشى از درگيرى مستقيم بادشمن-توسط دشمندرجبهه
بسمه تعالى
ولاتحسبن الذين قتلوا فىسبيلالله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
«و گمان نكنيد كسانى كه در راه خدا كشته مىشوند مردهاند بلكه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزى مىخورند»
بادرود بيكران بر منجى عالم بشريت و نايب برحقش امام خمينى و با سلام گرم به شهيدان راه خدا كه اين گونه دلاور مردانه جنگيدند و از اسلام و قرآن پاسدارى كردند و نيز سلام و درود بىاندازه بر رزمندگانى كه در دل شب با خدا راز ونياز مىكنند و در عين حال ازحريم قرآن محافظت مىكنند.
اى پدر و مادر عزيزم در وهله اول سخنم را با شما آغاز مىكنم و اميدوارم اولين كسى كه اين وصيتنامه رامىخواند با لبى خندان بخواند چون دوست نمىدارم كه كسى با اندوه اين سخن آخرم را بخواند. تنها سخنم با شما اين است كه اگر نتوانستم فرزندى لايق براى شما باشم مرا ببخشيد و من خودم مىدانم كه آن طورى كه شما مىخواستيد نبودم واميدوارم كه مرا ببخشيد و از خداوند متعال برايم طلب مغفرت و آمرزش نماييد. اى برادر و خواهران عزيزم اگر در اين مدت كوتاه عمرم اشتباه يا خطايى از من سر زده مرا ببخشيد.
ديگر سخنم به عموها و پسر عموها و اقوام و دوستان نزديك وهمسايگانم اين است كه حتما اگر خطايى از من سر زده ببخشيد و مىدانم كه همهتان افرادى مهذب و مؤمنى هستيد و پيش خداوند مقام داريد از شما مىخواهم كه از خدا بخواهيد كه مرا بيامرزد و در روز محشر روسفيدم گرداند.
و اما سخنم به امت اسلامى چنين است اولا من كوچكتر از آنم كه بتوانم پيامى براى شما داشته باشم. اما به عنوان وظيفه اين را مىگويم كه نگذاريد حرف امام بر زمين بماند و گوش به حرف او باشيد و بدانيد كه اگر خداى ناكرده اين پيرجماران از دست ما برود آن وقت چه روزگار سياهى را داريم پس بنابراين گوش به فرمانش باشيد و نگذاريد كه جبههها خالى بماند.
ضمنا مطلب ديگرى كه فراموش كردم اين بود كه يك مقدار نماز و روزه قضا دارم كه اميدوارم آن را بجا آوريد.
والسلام ۳/۱۰/۶۵ آبادان ـ احمدآباد
حسين سلطانى
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى رانگهدار
امیدوارم بتوانیم برای شهداء قدمهای بیشتری برداریم تا قدمهایمان عادت کند به راه شهدا برود.ان شاء الله…
الان ساعت ۲۲:۳۶ مورخ ۲۷ صفر ۱۴۳۷ مصادف با شب شهادت امام غریب و مظلوم، امام حسن مجتبی علیه السلام است.