Skip to Content


خیانت های نامادری فمینیسم به خانواده


یکی از نتایج اولیه فمینیست تنزل جایگاه زنان خانه دار در خانواده و اجتماع و سوق دادن زنان بسوی بازار کار است تا آنان در فعالیت های اقتصادی و سیاسی مساوی با مردان شرکت کنند، مردانی که با این فرهنگ تربیت می شوند، بدون هیچ گونه توجیه منطقی از زیربار مسئولیت ازدواج شانه خالی می کنند. روند کوچک شدن خانواده بر اثر این رویکرد، سبب شده که خانواده های تک والدی، خانواده های تک نفره، زندگی با هم جنس، زندگی با حیوانات و .. در غرب رونق گیرد و به دنبال آن مدارس شبانه روزی، مهدهای کودک، پرستاران خانگی، پانسیون ها، پرورشگاه ها گسترش یابد.

به گزارش یزدبانو به نقل از طنین یاس؛  جنبش فمینیسم که حاصل عصر روشنگری در اروپاست از اواخر دهه 60 میلادی مبارزه علیه خانواده سنتی را آغاز کرد. حامیان این نهضت، ریشه ستم بر زنان را در فقدان حقوقی مدنی و فرصت های برابر آموزشی می دانند. یکی از آرمان های این جنبش، تحقق جامعه دو جنسی است. اعضای جامعه دو جنسی از نظر جنسی مذکر یا مؤنث اند اما خصوصیات مردانه و زنانه را با اختلافات اغراق آمیز روان شناختی نشان نمی دهند. دختران و پسران از امکان آموزشی برابر بهره مند می شوند و ویژگی های سنتی مردانه و زنانه به آنان القاء و تحمیل نمی شود.
انگلس و مارکس، دیدگاه حذف خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اقتصادی جامعه را مطرح کردند. انگلس معقتد بود که خانواده انعکاسی از روابط استثماری مرد بر زن و فرزندان است. او بر این باور بود که زنان پس از سقوط نظام بورژوایی به رهایی و آزادی خواهند رسید. فمینیست ها، ازدواج را از آن جهت که زن را به موجودی خانه دار، فرزندزا، خود دیگر بین و مرد را به نان آور، پدر و " من اصلی" تبدیل می کند، انکار می کنند به عبارتی دیگر آنان، مردان را دشمن اصلی می دانند و روابط آزاد بین زن و مرد را آسان ترین راه برای رهایی از بردگی ازدواج به شمار می آورند. در یک دیدگاه افراطی تر، روابط آزاد تا هم جنس گرایی پیش می رود.
از طرفی فمینیست های جدید؛ معتقدند باید دیواری نفوذناپذیر بین جهان زنانه و مردانه ایجاد نمود. اینان می پندارند اگر زن در مجموعه ای رشد کند که مدیریت علمی و اجرایی و تمام عناصر آن مجموعه از مجرای فکر زنانه تنظیم شده باشد، موفق تر خواهد بود و در رقابت با مردان پیروزی بیشتری بدست خواهد آورد.
اما فمینیست های فرا مدرن چنین می پندارند که انفکاک محیط های زنان از مردان سبب خواهد شد تا زنان به پیشرفت های بهتر و والاتری نایل آیند. آنان معتقدند چه در قلمرو فلسفی و در حوزه اجتماعی و چه در مسائل ایدئولوژی و علمی، نوعی نگرش مردانه و پدرسالارانه سبب تضعیف زن و تحقیر شخصیت و تضییع حقوق او می شود. از منظر این گروه، برای پیروزی زنان در جنبش های فمینیستی باید به زن آموخت که بیش از پیش به ویژگی های خاص خود بیندیشند و تفکر، ذهن و زبان زنانه و تولید دانش ها و جهان بینی زنانه را جدی بگیرند یکی از شیوه هایی که می توان به این هدف زودتر نایل شد، کشیدن یک مرز محکم بین جهان زنانه و جهان مردانه است تا آنجا که محیط های آنان در صحنه اجتماع منفک و جدا گردد.
فمینیست های فرا مدرن بین جهان زن با جهان مرد تمایزی حقیقی می بینند در حالی که از نظرگاه اسلام آنقدر جهان زن و مرد یکی است که بحث از اینکه آیا این دو صنف، مساوی اند یا متمایز، بحثی بی معناست. زیرا حقیقت هر کسی را روح او تشکیل می دهد و جسم ابزاری بیش نیست و این ابزار هم گاهی مذکر است و گاهی مؤنث. در مبانی دینی اسلام، امنیت و عفاف و مشارکت مردان و زنان در عین رعایت حریم محیط ها، دارای بنیادهای فلسفی خاصی است.
در هر حال، بیش از 200 سال است که فمینیست ها با راهکارهای خویش به قصد احقاق حقوق زنان مبارزه می کنند و برخی از ایشان، مثل فمینیست های رادیکال، مشکل را در مردسالاری می بینند و بعضی دیگر، مثل فمینیست های سوسیالیست، برایجاد پیوند با سایر گروه ها و طبقات مورد ستم تأکید می کنند و بعضی نیز مثل فمینیست های لیبرال بر رایزنی دولت ها برای انجام اصلاحاتی به نفع زنان.. ولی به نظر می رسد فمینیست های پست مدرن در پستوی ناخودآگاه و خودآگاه بعضی از نظریاتشان در دام رویکردهای فلسفی نادرست و ناراست سقوط نموده اند.
مبانی اساسی زن گرایی غربی عبارت است از:
1.     نفی کلیسا و نفوذ مسیحیت
2.     مذهب زدایی و دور ساختن دین از خانواده
3.     نفی ارزش های اخلاقی در باب زن از جمله حجاب، پارسایی، وفاداری، عفت و حیا
4.     شکستن حریم خانواده و مبارزه با هرگونه مظاهر پیوندهای خانوادگی
می توان گفت یکی از نتایج اولیه فمینیست تنزل جایگاه زنان خانه دار در خانواده و اجتماع و سوق دادن زنان بسوی بازار کار است تا آنان در فعالیت های اقتصادی و سیاسی مساوی با مردان شرکت کنند و مردانی که با این فرهنگ تربیت می شوند، بدون هیچ گونه توجیه منطقی از زیربار مسئولیت ازدواج شانه خالی می کنند. روند کوچک شدن خانواده بر اثر این رویکرد، سبب شد که خانواده های تک والدی، خانواده های تک نفره، زندگی با هم جنس، زندگی با حیوانات و .. در غرب رونق گیرد و به دنبال آن مدارس شبانه روزی، مهدهای کودک، پرستاران خانگی، پانسیون ها، پرورشگاه ها گسترش یابد.
در مجموع می توان گفت آسیب های جدی از نظر بعد فرهنگی، عاطفی و اخلاقی جوامع غربی را تهدید می کند که برخی از معضلات این گونه کشورها را در ذیل توضیح می دهیم.
افزایش سن ازدواج؛ افزایش آمار طلاق، افزایش سقط جنین( جنبش فمینیسم برای موفقیت خود باید از سقط جنین قبح زدایی می کرد و آن را در دسترس قرار می داد. به عنوان مثال در کانادا یک دختر برای سوراخ کردن گوش خود باید از والدینش اجازه بگیرد اما می تواند بدون آگاهی آنان سقط جنین کند.!
گسترش فحشا؛ آمارهای نشان می دهد که میان 700 هزار تا 2 میلیون زن و کودک هر سال مورد قاچاق در سراسر جهان قرار می گیرند که حدود 500 هزار نفر آنان در اتحادیه اروپا می باشند. از سویی تکنولوژی های نوین منجمله اینترنت موجب روند افزایشی این معضل شده است. از طرفی قانونی شدن از روسپیگری در تعدادی از کشورهای اروپایی که با هدف جلوگیری از قاچاق زنان و کودکان به ویژه از کشورهای اروپای شرقی و مرکزی آفریقا و آسیای جنوب شرقی صورت گرفته نتوانسته از این روند جلوگیری کند.
همجنس گرایی؛ همجنس بازی نیز همچون سایر آسیب های اجتماعی در این جوامع پذیرفته شده و به صورت امری منطقی قلمداد می گردد. چنانچه همجنس بازان با صدور اعلامیه های تند خواسته های خود را از دولت ها و جامعه مطالبه می کنند.
شایان ذکر اینکه قوانین ضد خانواده در جوامع غربی نمود بسیاری دارند که نمونه هایی از آنها را متذکر می شویم:
الف – تقسیم درآمد: طبق قانون مالیات بردرآمد در کشور کانادا، زوج هایی که ازدواج کرده اند نمی توانند به منظور پایین آوردن درآمدهای یکی از زوجین جهت کاهش مالیات، درآمد را میان خود تقسیم کنند، اما مدت هاست که به کسانی که بصورت آزاد با همه زندگی می کنند، اجازه داده شده است تا درآمدهای خود را بطور جداگانه گزارش کنند.
ب- محل سکونت اصلی؛بزرگ ترین دارایی بدون مالیات در زندگی اغلب زن و شوهرهای کاندایی، معافیت مالیاتی محل سکونت اصلی آنهاست. چناچه یک زوج ازدواج کرده فقط در مورد یک محل اقامت می تواند از این معافیت سودمند شود، اما اگر این زوج ازدواج نکرده باشند و به صورت آزاد با هم زندگی می کنند می توانند در دو مورد( یعنی دو محل اقامت) از این معافیت استفاده کنند که این موضوع به معنای هدیه ویژه ای است برای عدم ازدواج.
ج- طرح پس انداز بازنشستگی؛ از 12 ژوئن 1990 پس انداز بازنشستگی معاف از مالیات که بیشتر به زوج های ازدواج کرده تعلق می گرفت. به زوج های ازدواج نکرده ای که دارای فرزند مشترک باشند نیز تعلق خواهد گرفت.
بنابراین بنظر می رسد در آینده ای نه چندان دور، بحرانی جهانی در حوزه خانواده و به خصوص در زمینه " مادری" جهان غرب را دچار مشکلات عدیده ای کند.
نتیجه آنکه با وجود اختلافات فراوان در دیدگاه های فمینیستی می توان به وجه مشترک تمامی آنها اشاره کرد. آنها یافته های بشری را منبع و معیار تشریع و قانون گذاری می دانند و همگی فرزندان شایسته نهضت رنسانس و تفکرات اومانیستی اند و خانواده هسته ای که بر سرپرستی مرد استوار است را آماج حملات خود قرار می دهند و خواهان رفع تمام تمایزات جنسیتی در قوانین، آموزش و پرورش، فرصت ها و امکانات اند و همچنین نفی تفکر معنوی و مبارزه با دین از اصول آنان می باشد. البته مسلمانان باید توجه کنند که فاکتورها و دستورالعمل های زن گرایان فمینیست با چهارچوب ها و معیارهای اعتقادی الحادی ویژه ای شکل گرفته اند که هرگز سرسازگاری با معیارهای حیات بخش دین به ویژه اسلام در راستای حمایت از زن و حقوق او ندارند.

انتهای پیام/ص

Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری