Skip to Content

به مناسبت روز شعر و ادب پارسی

شهریار، احساساتی ترین شاعر انقلابی


شهریار، قدرت فزاینده انقلاب اسلامی را با سروده هایش به رخ بیگانگان کشید و قدرت معنوی روحانیون در حفظ حضرت امام را لحظه به لحظه در ذهن مخاطبان قرار می داد.

به گزارش یزدبانو به نقل از طنین یاس، سید محمد حسین بهجت ملقب به استاد "شهریار" در تبریز در ناحیه خشگناب بدنیا آمد و در پاییز سال 1293 هجری شمسی به مدرسه رفت که مقارن با آخرین ایام پادشاهی قاجار بود. در آن سال ها ایران هنوز به دنیای جدید پا نگذاشته بود. فقر و عقب ماندگی در همه جا بیداد می کرد و با این حال "محمد حسین" خیلی زود، زبان فرانسه را آموخت و گام به دنیای جدید نهاد.


اما زبان عربی برای او چیز دیگری بود و با دیده احترام به آن نگاه می کرد زیرا کتاب مورد علاقه استاد قرآن بود. از اینرو  عربی را به خوبی فرا گرفت تا از کتاب خدا بهره بیشتری ببرد.

"محمد حسین" در نوجوانی به موسیقی، شاعری و خطاطی علاقمند بود و خود می گفت:« هر چه دارم همه از دولت حافظ است» و برای یافته تخلص به دیوان حافظ  تفأل زد که هر دو بار کلمه "شهریار" آمد.

استاد شهریار در سال 1300 با کوله باری از آرزوهای ناب از تبریز راهی تهران شد و پس از مستقر شدن در پایتخت با شور و شوق عجیبی شعر می گفت چنانچه دست سرنوشت آرام آرام او را به جمع شاعران نامدار آن دوره رساند.

در سال 1303 شهریار به مدرسه طب رفت و طبق سفارش پدر سخت مشغول درس خواندن شد و هر گاه خسته می شد به سراغ کتاب مقدس "قرآن" می رفت و با این امید که بتواند  روزی رموز کتاب آسمانی را دریابد. درست در پایان تحصیلات طب بود که از فرط ناراحتی افکار و گرفتاری در دام عشق نافرجام از ادامه تحصیل سر باز زده و دانشکده پزشکی نظام را که بیش از یک سال به اخذ دکترا نمانده بود به اجبار ترک گفت و در سن بیست و شش سالگی در اداره ثبت اسناد شهرستان نیشابور مشغول کار شد.

احساساتی ترین شاعر معاصر فارسی و ترکی

شهریار به ذات شاعر رمانتیک است و اگر او را بزرگترین شاعر احساساتی زبان  فارسی و ترکی بدانیم به بیراه نرفته ایم. اشعار او به شرح حال و خاطرات زندگانی اش مزین است و بیشتر غزل های دلنشین او که سال ها دهان به دهان گشته است، یادگار نخستین عشق آتشین اوست که ناکام مانده است. بسیاری از خاطرات تلخ و شیرین شهریار از دوره های گوناگون زندگی اش " حیدر بابایه سلام"، " مومیایی" و " افسانه شب" دیده می شود. از آثار حماسی وی قطعه ای است مرکب از چهار تابلو به نام " تخته چمشید" که در آن قدرت تخیل و تصویر و تجسم شاعر خیلی نمایان است.

"حیدربابایه" مولود توجه و علاقه به خاطرات کودکی

استاد شهریار به نگارش خاطرات دوران کودکی خود توجه و حساسیت خاصی داشته است و آنها را در منظومه " حیدربابایه سلام" گنجانده است. این منظومه به زبان محلی آذربایجان سروده شده که از شاهکارهای شاعر به شمار می رود که به فارسی نیز ترجمه شده است. شاعر، از کوه شخصیتی راستین می سازد . موجدی صبور و پر شکیب که شاعرانه بی وفایی یارانش با او سخن می گوید تا با شنیدن شکوه های شاعر، شرنگ حرمان او را به امید مبدل سازد.

شهریار پس از سال های جوانی، در غروبی دلتنگ با پسرش روانه کوی پدر و مسکن مألوف می شود تا آلام خود را تسکین دهد ولی با در بسته رو به رو می شود و آن خانه متروک را غرق در سکوت رفتگان و پناهگاه دام و طیور می بیند از این رو زوال تدریجی شادکامی ها را با زیباترین تعابیر بیان می کند و مضمون جدایی را به تصویر می کشد.

رویاهای صادقه شهریار

شهریار می گوید: پدرم چندین بار از خدا خواسته بود که فوتش در شب قدر باشد، شبی در خواب دیدم پدرم روی کره ماه که تا سینه او را پوشانده بود با قهقهه می خندد و صدای قهقهه هایش منتشر می شد. بیدار شدم، دیدم هنگام اذان صبح است . چراغ بادی را روشن کردم و با اضطراب به دیوان حفظ فالی زدم که این عزل آمد:

روز هجران را شب فرقت یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش

که به خورشید رسیدم و غبار آخر شد

دو روز بعد تلگراف فوت پدرم رسید. پدرم همان طور که از خدا خواسته بود در شب 23 ماه مبارک رمضان سال 1313 پس از مراسم شب های احیا دو ساعت مانده به اذان صبح در اثر سکته از دنیا رفته بود و  این همان ساعتی بود که او را در خواب دیده بودم.

آزمون بلا و امتحان منجر به علم قرآن شد

شهریار می گوید: از 36 سالگی به بعد که دوران بیماری و نومیدی و انزوای من آغاز شد و شدت پیدا کرد ، مادرم برای پرستاری من به تهران آمد تا من سلامتی خود را بازیابم و در ادامه می گوید: دچار هیجانات روحی شده بودم از دوستان و آشنایان دوری می جستم ، تنها فکر و ذکرم عبادت و تلاوت قرآن بود. استاد اغلب این جمله را به زبان می آورد: « مرد خدا و مؤمن حقیقی باید امتحان پس بدهد.»

در سن 47 سالگی هیجانات روحی استاد شهریار کاهش یافت و آنگاه گفت: « امتحان من تمام شده است و علم قرآن را یافته ام.»

شایان ذکر اینکه شاهکار ادبی« حیدر بابایه سلام» نزدیک به 80 زبان زنده دنیا ترجمه شده است و به نظر بسیاری از صاحب نظران علوم ادبی این منظومه یک شعر آیینی است و مظهر و تجلی گاه احساسات، آرمان ها و باورهای داشته های یک قوم یا ملت است.

شاعر  انقلابی متعهد

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در مورد استاد شهریار می فرمایند: « شهریار در دوران مهمی از زندگیش یک دوران عرفانی و معنوی زیبایی را گذارند و به انس با قرآن و معنویات و خودسازی پرداخت زمانیکه انقلاب پیروز شد او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خود از انقلاب اسلامی استقبال بسیار خوبی کرد و دیدیم که شهریار همه جزئیات انقلاب را تعقیب می کرد. تعداد شعرهایی که برای جنگ گفته حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ و شعر جنگ داشته و ستایش که او از تسبیح عمومی مردم و یا سپاه و ارتش کرده بسیار زیاد است. درهمان اوقاتی  که شهریار برای انقلاب اسلامی شعر می سرود، خبر داشتم عده ای از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با شهریار سابقه دوستی داشتند مرتب به او فشار می آوردند که تو چرا برای انقلاب اسلامی این چنین دل می سوزانی ؟ ولی او مثل کوه ایستاده بود و من حقیقتا تعجب می کردم. بعضی از آنها وابسته رژیم و جزء دربار و دستگاه شاه محسوب می شدند و بعضی از آنها هم توده ای بودند و از جیره خواران شوروی سابق به شمار می رفتند. شهریار برای خدا و به عنوان وظیفه کار می کرد.

شهریار قدرت فزاینده انقلاب اسلامی را با سروده هایش به رخ بیگانگان کشید و قدرت معنوی روحانیون در حفظ حضرت امام را لحظه به لحظه در ذهن مخاطبان قرار می داد.

آری شاعر پر آوازه آذری زبان کشورمان از ارادتمندان رسول اکرم(ص) و اهل بیت علیه السلام است. غزل مناجات، خاتم شاه ولایت، مثنوی شب و علی و اشعار دیگر دربازه مولا سروده و از امثال مولا علی (ع) خطبه های او یاد کرده است. خدا و یاد خدا، ذکر مدام شاعر است. در تنگناهای شکست از او مدد می طلبد و در فراخنای پیروزی نیز شکرگزار اوست. استاد شهریار ایمان به خدا و سرچشمه نور ازلی را هرگز از دست نمی دهد و تسلیم خداوند است و دل و جان با اسلام و پیامبرش حضرت محمد(ص) دارد و تقریبا تمام دفترهای خود را با توحید و مناجات آغاز می کند.

بازگشت به شهر و دیار بعد از 33 سال

سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص بقه شهریار پس از 33 سال دوری از تبریز و دیدن مرارت های بسیار در تهران تصمیم می گیرد به زادگاهش برگردد، استاد مطابق معمول در نمیه شب با خدایش راز و نیاز می کرد، تفألی به دیوان حافظ زد که این عزل آمد:

چرا نه در پی عزم دیار خود باشم

چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم

غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم

به شهر خود روم و شهریار خود باشم

و سرانجام همین تفأل موجب رفتن استاد به تبریز شد.

استاد شهریار در سال 1367 به علت بیماری ریوی به دستور حضرت آیت اله خامنه ای که در آن زمان سمت ریاست جمهوری اسلامی را داشتند به تهران اعزام و در بیمارستان مهر بستری شد. استاد در آن زمان 83 سال داشتند تا اینکه شاعر محبوب آذری زبان ملت ایران در ساعت 6:45 صبح روز شنبه 26 شهریور سال 1367 خورشیدی قلب مهربانش از طپیدن ایستاد و در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد. " یاد و خاطره استاد شهریار را گرامی می داریم"

منابع :

استاد شهریار و نگاه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به ایشان، روزنامه کیهان 1389
تفال به دیوان لسان الغیب در میان بزرگان و عارفان، روزنامه کیهان، مهر 1392
شاعر آذری، روزنامه کیهان، شهریور 1389

ناهید زندی پژوه




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری