Skip to Content

حقوق زن در اسلام؛

دیدگاه اسلام درباره طرح مسئله طلاق توسط زنان


اسلام با طلاق سخت مخالف است و می‌خواهد تا حد امکان این امر اتفاق نیفتد، اگر در پاره‌ای مواقع آن را جایز دانسته، تنها به عنوان چاره‌جویی و علاج دردهای بی‌درمان است.

به گزارش یزدبانو، به نقل از حیا، برخی می‌پرسند: چرا اختیار طلاق با مردان است؟ در پاسخ به این پرسش ابتدا باید گفت که متأسفانه افزایش طلاق و متلاشی شدن کانون خانواده در سطح جهان رو به افزایش است.

طلاق، بیماری مهلکی است که در عصر مدرنیته، بیشتر گریبان‌گیر خانواده‌ها شده است.

در ایران آمار طلاق رو به فزونی است و در تهران بیش از شهرهای دیگر و در شهرها بیش از روستاهاست، حال ببینیم آیا طلاق پسندیده است؟ آیا صحیح است که راه طلاق باز باشد و کانون‌های خانوادگی یکی پس از دیگری از هم بپاشد؟ آیا فکر کرده‌ایم تکلیف فرزندان آن‌ها چه می‌شود؟ آیا همین که فرزندان از نظر اقتصادی و معیشت تأمین بودند برای آن‌ها کافی است؟ یا نه باید راه طلاق به طور کلی بسته شود و پیوند ازدواج اجباراً تا ابد ادامه یابد و همسران با تحمل انواع بی‌مهری‌ها و سختی‌ها و اجحاف‌ها به زندگی ادامه دهند، یا راه سومی در کار است.

می‌دانیم که قانون، راه طلاق را به کلی بر زن و مرد نبسته، معمولاً دادگاه‌ها توصیه به سازش و گذشت می‌کنند که در این توصیه‌ها، بیشتر زنان مخاطب هستند، بعضی مردان پس از سال‌ها که از ازدواجشان گذشته و مادر فرزندانشان دوران جوانی را پشت سر گذاشته ناگهان هوس زن جوان می‌کنند و زنی که سال‌ها جوانی‌اش را در آن خانه گذرانده و هرگز باور نمی‌کرده که روز کانون گرم خانواده او متلاشی گشته و با رفتن به محضر طلاق او را دست خالی از کاشانه خود برانند و بعضی از مردان از طلاق زنی که امید سازش و زندگی مشترک میان آن‌ها نیست امتناع می‌کنند و بدین وسیله می‌خواهند قدرت نمایی نموده و همسر خود را آزار دهند. با این که خود می‌دانند اختلاف سلیقه میان وی و همسرش به حدی زیاد است که منجر به انزجار شدید طرفین از هم شده و هر عاقلی می‌فهمد که تنها راه چاره جدا شدن است اما برای این که او را در همه عمر از ازدواج مجدد محروم کند از طلاق خودداری می‌نماید و زن را در بلاتکلیفی نگه می‌دارد. کردارهای زشت همین مسلمان‌نماها باعث شده که این شبهه به وجود آید که اسلام به مردها اجازه داده که گاهی با طلاق دادن و گاهی با ایجاد سرگردانی هر طور که دلشان خواست زن را منزجر و شکنجه روحی کنند؟ می‌گویند این ظلم است، اسلام که با ظالم و ظلم مخالف است چه تدبیری برای این گونه اجحاف‌ها اندیشیده است؟

اسلام با طلاق سخت مخالف است و می‌خواهد تا حد امکان این امر اتفاق نیفتد، اگر در پاره‌ای مواقع آن را جایز دانسته، تنها به عنوان چاره‌جویی و علاج دردهای بی‌درمان است.

امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله و علیه و آله نقل کرده که فرمود:

چیزی در نزد خدا محبوب‌تر از خانه‌ای که در آن پیوند ازدواجی صورت بگیرد وجود ندارد، و چیزی در نزد خدا منفورتر از خانه‌ای که در آن پیوندی با طلاق بگسلد وجود ندارد.

در سیره پیشوایان دین آن چه دیده می‌شود این است که تا حد امکان از طلاق پرهیز داشتند، زیرا جدایی از نظر اسلام منفور و مبقوض است، و روایت نبوی است:

أبغضُ الحلالِ الطلاقُ ؛ مبغوض‌ترین حلال‌ها نزد خدا طلاق است.

هر چه اختیار طلاق محدودتر باشد این امر منفور کمتر انجام می‌شود. حال این سؤال پیش می‌آید که اگر طلاق این اندازه مبغوض خداوند است، چرا اسلام آن را مانند شراب خواری، قماربازی و … تحریم نکرده است؟

پاسخ این است که ازدواج با محبت طرفین آغاز می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و اگر این محبت و عشق نباشد، چگونه می‌تواند کانون خانواده گرم باشد، از نظر اسلام نهایت اهانت برای یک زن این است که شوهرش به او بگوید دوستت ندارم از تو منزجرم، آن وقت قانون بخواهد مرد را اجبار کند که باید زن در خانه تو باشد و باید با او زندگی کنی. قانون شاید بتواند کاری از پیش ببرد اما قانون که نمی‌تواند ایجاد محبت و عشق نماید. قانون شاید بتواند مرد را مجبور کند که نفقه زن را باید بدهی، یا زن را مجبور کند که باید زندگی کنی، ولو شوهرت را دوست نداشته باشی، آن موقع دیگر این زندگی نیست، زیرا عشق و علاقه در آن خانه مرده، آیا کانون خانواده با از میان رفتن محبت زن به مرد می‌تواند گرمی خود را حفظ نماید یا نه، این زندگی نیست، مردن تدریجی است.

البته اسلام برای جلوگیری از طلاق تدابیر وسیعی اندیشیده و دستورهایی درباره خانواده و آداب اجتماعی زندگی برای خشکاندن ریشه‌های جدایی داده تا از این امر منفور به هر طریق ممکن جلوگیری کند. البته زن می‌تواند در ضمن عقد شرط نماید و اختیار طلاق را خود به دست گیرد یا در ضمن عقد شروطی را قید کند که در صورت عدم انجام آن شروط، زن اجازه طلاق داشته باشد.

گفتنی است که بیشتر طلاق‌ها به علت غلبه احساسات و ضعف منطق و تدبیر است و اگر به طور مطلق، اختیار طلاق با زن بود احتمال وقوع آن به علل عاطفی و احساسی و حسادت‌ها و نزاع‌ها و رقابت‌ها بیشتر می‌شد، زیرا زن به مراتب بیشتر از مرد تحت تأثیر احساسات و خشم و انتقام و نفرت قرار می‌گیرد. آمار برخی از کشورهای غربی نشان داده که هشتاد درصد طلاق‌ها به تقاضای زنان بوده و مردها در مقایسه با زنان نوعاً حساب‌گرتر و خوددارترند.

گذشته از این‌ها طلاق یک «حق» و قابل واگذاری است که قبلاً گفته شد علاوه بر این دو نوع طلاق دیگر در اسلام پیش بینی شده که یکی بنا به تقاضای زن است (طلاق خلعی) که زن درعوضِ گذشت از مهریه خود می‌تواند از محکمه تقاضای طلاق نماید و دیگر بنا به توافق طرفین (طلاق مبارات) و هیچ کدام «رجوع» ندارد.

بنابراین طلاق همیشه به دست مرد نیست و زن هم می‌تواند از راه‌های شری و قانونی اختیار طلاق را برای مواقعی که به او ظلم می‌شود به دست آورد.

البته نظری هم هست که اگر مردی با همسر خود طبق دستورهای اسلام عمل نکند و زن به محکمه شکایت ببرد بعد از مقدماتی، حاکم شرع وارد عمل گردیده و طبق دستور عمل می‌کند.

«نظر حضرت آیت ا… حلی»: معظم له در کتاب حقوق الزوجیه درباره این مطلب نظر داده‌اد، خلاصه نظریه ایشان در آن چه مربوط به حقوق زن و امتناع مرد است: «ازدواج پیمان مقدسی است در عین حال نوعی شرکت میان دو انسان است و یک سلسله تعهدات برای طرفین به وجود می‌آورد، تنها با انجام این تعهدات است که سعادت طرفین تأمین می‌شود به علاوه سعادت اجتماع نیز بستگی دارد به سعادت آن‌ها و انجام یافتن تعهدات آن‌ها در برابر یکدیگرند حقوق عمدظ زوجه عبارت است از: نفقه و کسوه، حق هم خوابگی و زناشویی، حسن معاشرت اخلاقی، و اگر مرد در انجام تعهدات خود نسبت به زن شانه خالی کند و از طلاق خودداری کند تکلیف زن چیست؟ چگونه باید با مرد مقابله شود؟ در این جا دو راه فرض می‌شود: یکی این که حاکم شرعی حق دخالت داشته باشد و با اجرای طلاق کار را یکسره کند، دیگر این که زن نیز به نوبه خود از انجام تعهدات خود در برابر مرد خودداری نماید».

انتهای پیام/ش
 




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری