حسد و غبطه خوردن چرا ؟!
انسان موجودی است دو بعدی، یعنی فطرت انسانی دارای بعد مثبت و منفی می باشد، انسان هم می تواند سیر صعودی پیدا کند و هم سیر نزولی ، درنهاد او گرایش به خیرها و نیکی ها وجود دارد وهم گرایش به شرها و زشتی ها، انسان هم دارای عقل ونفس لوامه است که اورا به سوی خیرها و فضیلت ها هدایت می کند و هم نفس اماره دارد که او را به رذائل و زشتی ها سوق می دهد.
نفس انسانی هم دارای نیروی صلاح است و هم دارای نیروی فساد . انسان فطرتاً در بُعد مثبت طبیعت خود گرایش به خدا دارد و قرآن درهمین زمینه می فرماید: « فِطرَتَ الله الَّتی فَطَرَالنَّاسَ عَلَیها : فطرت خدایی که مردم را بر اساس آن آفرید» سوره روم آیه 30
از دیدگاه قرآن و مکاتب الهی در ساختمان وجودی انسان بعدی بی نهایت قرار گرفته ؛ از یک سو آن چنان رشد پیدا می کند که به اعلی علیین برسد و از سوی دیگر ممکن است آن چنان سقوط کند که به « اسفل السافلین» برسد.
بنابر این برای تربیت و رشد انسانی باید به پاکسازی و به سازی افکار موثر پرداخت و صفاتی که انسان را به انحطاط می کشاند را بیشتر شناخت و کوشش نماید که علل و اسباب آن را از بین ببرد و این بسیار آسان تر از آن است که بخواهد آن رذائل را رفع کند و در اینجا صفت ناپسند حسد بیان می گردد، تا انشاءالله با شناخت و پاکسازی از این صفت گام در راه تکامل برداشته شود.
حسدیعنی :
انسان آرزوی از بین رفتن نعمت از برادر مسلمان خویش را داشته باشد با اینکه می داند آن نعمت زیبنده او است و اگر صلاح او نباشد عزت نامیده می شود.
غبطه یعنی :
تمنا و خواستن همان نعمتی که در دیگری است برای خود ؛ بدون اینکه نسبت به دیگری آرزوی از بین رفتن آن را داشته باشد .
اقسام حسد :
1- انسان آرزو کند که نعمت از برادر مسلمان خویش زائل شود گرچه به خودش هم نفعی نرسد این بدترین نوع حسد است .
2-انسان آرزو کند که نعمت از دیگری گرفته شود و به خودش برگردد.
3- گاهی انسان زوال نعمت را از دیگری نمی خواهد ؛ بلکه برای خودش مانند آن را طلب می کند ولی چون به آن نمی رسد آرزوی زوال او را می کند و چه بسا در صورت پیدا کردن قدرت صاحب آن نعمت را نیز از بین ببرد .
4-ابتدا زوال نعمت را از او نمی خواهد ، لیکن چون دسترسی به او ندارد زوال آن را خواهان است ، بدون این که اگر دسترسی پیدا کند آن را از بین ببرد چون خود را متشرع می داند.
5- فقط قلباً خوشحال باشد که نعمت از برادر مسلمان خویش گرفته شود و لیکن بر نفس خویش خشمگین است و خود را سرزنش می کند .
علائم حسد :
از امام صادق (ع) نقل شده که لقمان به فرزندش چنین فرمود : برای کسی که حسد می ورزد سه علامت است : 1- زمانی که طرفش نیست غیبت او را میکند. 2- وقتی که باشد تملق می گوید. 3- در وقت گرفتاری انسان ، شماتت نموده و خوشحالی می کند .
زیان های حسد :
1-انگیزه قسمتی از جنایاتی است که در دنیا صورت می گیرد و اگر عوامل وعلل اصلی قتلها ، دزدیها ، تجاوزها و مانند آنها را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از حسد مایه می گیرد . گاهی به واسطه حسد مقدرات یک خانواده و ملتی دگرگون می شود و در تاریخ جریانات زیادی مانند جریان فرزندان آدم و فرزندان یعقوب (ع) به چشم می خورد.
2- حسود تمام یا بیشتر نیرو وانرژی بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشرفت اهداف اجتماعی به کار بگیرد در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می کند و از این رو، هم سرمایه های وجود خود را از بین برده و هم سرمایه های اجتماعی را.
3-حسد اثرات بسیار نامطلوبی روی جسم و سلامت انسان می گذارد و افراد حسود معمولا افرادی رنجور واز نظر اعصاب و دستگاه های مختلف بدن غالبا ناراحت و بیمارند.
اسباب حسد :
1-خبائث باطن وکوری دل سبب می شود که انسان نتواند به بندگان خدا بنگرد از امام صادق (ع) نقل شده : حسد و بدخواهی از تاریکی قلب وکوری دل است که از انکار نعمت های خدا در افراد ریشه می گیرد واین دو « کوری دلی» و «ایراد بر بخشش خدا» دو بال کفر هستند و لذا به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهائی نمی یابد.
2- دشمنی بین افراد به تدریج سبب حسد می شود .
3- حب ریاست و حب جاه و تکبر و عجب ، سبب حسد می شود .
راه علاج مرض حسد :
1-ضررهای فردی واجتماعی و آخرتی آن را در نظر گرفت .
2-درصدد معالجه آن از نظر عملی برآمده و با ریاضت آن را از قلب زائل کند .
3-انسان قدری فکر کند که آیا باحسد ورزیدن می تواند نعمت را از دیگری بگیرد درحالی که آنچه را خداوند برای هرکس مقدر فرموده، به او خواهد رسید چنانچه می فرماید : و مقدار همه چیز درنزد خدا معین است. سوره رعد آیه 9
فاطمه امیدواری