مسئولان استان و ذائقه فرهنگی مردم یزد
یزدرسا؛ فرهنگ در هر جامعه به سان هوایی است که در آن تنفس میشود؛ چنانچه سالم باشد، مؤثر در ارتقا و تداوم سلامتی جسم و جان خواهد بود و در غیر این صورت، زمینههای ابتلا به بیماریهای متعددی را فراهم میآورد.
متاسفانه در جامعه اسلامی ما فرهنگ به دلیل ماهیت خود، همواره قربانی بازیهای تلخ سیاسی واقع گردیده و دولتهای نخواستهاند آنگونه که باید و شاید، از این ظرفیت عظیم در راه اعتلای جامعه بهره گیرند؛ بلکه چه بسا در سالهایی از این ظرفیت منحصر به فرد، در جهت معکوس استفاده شده است.
تامل در رویکردهای فرهنگی دولت کارگزاران و اصلاحات به ویژه ایدههای پرآسیب خاتمی(وزیرفرهنگ و ارشاد دولت کارگزاران) و مهاجرانی(وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات) به خوبی این واقعیت ناگوار را نمایان میسازد.
در دولت یازدهم نیز هرچند به دلیل افزایش سطح آگاهی و هوشیاری جامعه، زمینه تداوم همهجانبه رفتارهای پیشین وجود ندارد، اما بررسی مواضع و رویکرد مسئولان برجسته دولت و متصدیان فرهنگی نشان میدهد که گرایش آنان نیز به همان سمت و سو است.
تمجیدهای آنچنانی دولتیها و وزیر ارشاد از دولت اصلاحات، زیر سؤال بردن ممیزی وادعاهای پراشکالی همچون وظیفه نداشتن حکومت برای بردن اجباری مردم به بهشت که رئیس جمهور مطرح کرد، از جمله قرائن دالّ بر این ادعا است. بیسبب نبود که اعضای خبرگان رهبری در همان اوایل از اوضاع فرهنگی اظهار نگرانی کردند ومقام معظم رهبری نیز بر نگرانی آنها مهر تایید زدند.
متاسفانه نگاه نامتوازن به فرهنگ و اولویتبندی های نابجا و کملطفی در حق فعالان ارزشی این عرصه در سطح کشور به صورت آشکار وجود دارد و استان یزد نیز این واقعیت تلخ مصون نمانده است؛ هر چند خوشبختانه به سبب تیزهوشی نخبگان استان و هوشیاری مردم دارالعباده، آسیبهای نگاههای خاص متصدیان در این استان، کمتر از استانهای دیگر ارزیابی میشود.
این در حالی است که مسئولان برجسته استان و متصدیان فرهنگی باید با توجه به وجهه دارالعباده بودن یزد، با تمام توان به تقویت فضای ارزشی این دیار همت گمارند و صد البته بخش مهمی از این هدف، با حمایت محکم و غیرشعاری از فعالیتهای مثبت فرهنگی تحقق مییابد. متاسفانه تامل در عملکرد فرهنگی مسئولان برجسته، نتایج امیدوارکنندهای را در این زمینه به دست نمیدهد.
برای نمونه در حالی که مشتاقانه به دیدار رئیس دولت اصلاحات با آن سوابق میشتابند و خبر آن را با آب و تاب فراوان در سایت رسمی دولتی منعکس میکنند و یا برای برخی کنسرتهای کذایی گاردهای حمایتی آنچنانی میگیرند و به یکباره موضوعات کماهمیتی با فضاسازیهای خاص، در صدر مسائل استان قرار میگیرد، حرکتهای فرهنگی طیف ارزشی بعضا مورد کملطفی متصدیان قرار میگیرد؛ به گونه ای که گویا ارادهای برای حمایت و گسترش این برنامهها وجود ندارد.
ارزیابی نوع برخورد مسئولان برجسته و متصدیان ذیربط با نمایش فصل شیدایی که اخیرا در یزد برگزار شد، میتواند نمونهای روشن از ادعای فوقالذکر باشد. به عبارتی در حالی که مردم با استقبال چشمگیر- و به تعبیری افزون بر یکصد هزارنفری- از نمایش مورد اشاره به خوبی ذائقه فرهنگی خود را فریاد زدند، مسئولان محترم انگیزه و برنامه کافی برای تقویت جدی این رویکرد و هنرمندان همسو با خواست مردم ندارند؛ چه اینکه در غیر اینصورت، با حضور جدی و بموقع در مراسم مربوط و انعکاس هنرمندانه اخبار پیرامونی آن در رسانهها بخصوص رسانههای تحت امر خویش، هم به نوعی باعث دلگرمی هنرمندان و دستاندرکاران این عرصه میشدند و هم زمینههای هدایت بیشتر افکار عمومی و جوانان استان به سمت این برنامه های مفید را فراهم میآوردند.
در این باره گفتنیها بسیار است و البته مجال، اندک.
نویسنده: فائزه شورکی