Skip to Content

فقر و تنگدستی در همسایگی ما؛

زن تنهای یزدی که با یارانه معیشتش را به سختی قورت می دهد/فرشی که برای جهیزیه دختر فروخته شد!


فقر، تنگدستی و بدهکاری کلماتی هستند که در روز بارها و بارها از اطرافیانمان شنیده ایم و یا شاید با آن برخورد کرده باشیم اما به واقع شاهد هنوز به صورت جدی فقر را تجربه نکرده باشیم یا تصور کنیم این مشکلات تنها برای دیگران است و گریبان گیر ما نخواهد شد.

یزدبانو؛ فقر، تنگدستی و بدهکاری کلماتی هستند که در روز بارها و بارها از اطرافیانمان شنیده ایم و یا شاید با آن برخورد کرده باشیم اما به واقع شاهد هنوز به صورت جدی فقر را تجربه نکرده باشیم یا تصور کنیم این مشکلات تنها برای دیگران است و گریبان گیر ما نخواهد شد.

اما شاید با کمی دقت در اطرافمان نه زیاد دور، همین بغل و کنار دستمان با بسیار از خانواده ها روبرو شویم که برای نان شبشان محتاج هستند، کسانی که روزگاری را چون خود من و شما در رفاه زندگی می کردند و امروز در اوج ناباوری گرفتار مشکلات شدید معیشتی هستند.

برای آن که مردم و مسئولان یزد به این باور برسند که از این دسته افراد و خانواده های گرفتار در گرداب مشکلات اقتصادی کم نیستند خبرنگار یزدبانو به سراغ یکی از این خانواده رفت و از نزدیک با مشکلات آن ها را کنکاش کرد.

خانه ای تقریبا ویرانه در کوچه پس کوچه های بافت تاریخی یزد، محل سکونت زن تنهایی است که با حداقل امکانات زندگی می کند، همان اول کار وقتی از مسیرهای تاریک و کوچه های نم کشیده عبور می کنی و بوی نامطبوع نفت حس بوبایی ات را پر می کند می فهمی قرار نیست پا درون منزلی بگذاری که معاش در ان معنا داشته باشد.

خانه ای کاهگلی، بدون در! و البته بسیار گرم...گلدان های خوشرنگ گل بر لب ایوان خانه تنها نشان بودن و زندگی در آن خانه است و البته کاکتوس هایی که معلوم است مشقت را به صاحب خانه درس می دهند.

این زن که سختی را همدم خود می دانست زندگی خود را اینگونه روایت کرد:

یزدبانو: لطفاٌ در ابتدا خودتان را برایمان معرفی کنید و بگویید از کجا مشکلاتتان آغاز شد؟

زهرا.ق  هستم و در سال46 در یزد متولد شدم، تقریبا 13 سال بیشتر نداشتم که ازدواج کردم و به خانه بخت رفتم، از زندگی مشترکمان 5 فرزند حاصل شد که سه دختر ودوپسر هستند.

خوشبختانه همه فرزندانم جز پسر کوچکم همه ازدواج کرده اند و زندگی مستقلی دارند اما وضع اقتصادی آن ها هم چنگی به دل نمی زند.

ما خانواده فقیری نبودیم چراکه شغل همسرم آزاد بود و مانند مردم دیگر زندگی می کردیم اما به دلیل بدهی مالی همسر مجبور شد خانه را بفروشد و بعد از مرگ همسرم مستاجر هستم.

یزدبانوچه شد که همسرتان فوت کرد؟

همسرم در سال 85 همسرم به دلیل سکته قلبی فوت کرد و از همان سال برای تامین معاش خانواده در آشپزخانه ای مشغول به کار شدم و دو سال پیش به دلیل مشکلاتی چون کمردرد و بیماری‌های عصبی دیگر نتوانستم کار کنم و این شد که وضع اقتصادیمان هر روز بدتر از روز قبل شد.

یزدبانوفرزندانتان در حال حاضر چه می کنند؟ ازدواج کرده اند؟

سه دخترم را با هرسختی که بود به خانه بخت فرستادم اما خدا می‌داند که برای تامین جهیزیه آنها چه کشیدم، تا وقتی بچه‌ها مجرد بودند نمی‌توانستم به اینجور خانه‌ای بیایم؛ سخت بود در این خانه خرابه نگهشان دارم اما وقتی دختر کوچکم هم به خانه بخت رفت به این خانه آمدم.

یزدبانواین خانه را چگونه تأمین کردید؟

این خانه را از اداره اوقاف با هزینه ماهیانه 70هزار تومان اجاره کردم البته اول که خانه را تحویل گرفتم به این صورت نبود خیلی خرابی داشت، تعمیراتی چون سفیدکاری، شیشه گذاشتن برای پنجره ها، کاهگل دیوارها من را حدود 8میلیون بدهکار کرد اما با استاد بنا صحبت کردم تا ماه به ماه که یارانه را واریز می‌کنند بدهی ام را بدهم تا تمام شود.

یزدبانوشما کار نمی کنید پس منبع درآمدتان را از کجا تأمین می کنید؟ آیا یارانه می گیرید؟

بله، مستمری بگیر و بیمه جایی هم نیستم و نبودم و بزرگترین مشکل حاد الانم نداشتن مسکن و سختی تامین معاش است چرا که درآمدم تنها یارانه و حقوق کمیته امداد امام به مبلغ 60هزار تومان است.

یزدبانوآیا فرزندانتان به شما کمک نمی کنند؟

بچه‌هایم مشکلات خودشان را دارند و نمی‌توان از آنها توقعی داشت که به من کمک کنند، از سال 85تابحال کمیته امداد حمایت خاصی نکرده است و تنها به تازگی از طرف کمیته آمدند و بازدید کردند و اجاره خانه را قبول کردند.

یزدبانو:  از دولت یا نهادی درخواست حمایت نکرده اید؟

از کمیته امداد امام خمینی درخواست وام برای تعمیر خانه کردم، اما گفتند تا زمانی که خانه از خودتان نباشد، وام به شما تعلق نمی گیرد.

برای گرفتن وام خود اشتغالی مراجعه کردم که گفتند باید دو ضامن معتبر و کارمند داشته باشی، اما من کسی را ندارم و تنها یک موسسه گاهی گوشت یا برنجی برای ما می آورد که آن هم کفاف تنها چند روز را می دهد.

یزدبانوتاکنون درخواستی از نهاد یا دستگاهی داشته اید که انجام نشده باشد؟

برای تامین جهیزیه دخترم به استانداری مراجعه کردم که تنها 800هزار تومان کمک کردند؛ کمیته امداد هم یک یخچال و مبلغ 2میلیون تومان حمایت کرد و تنها همین...برای گرفتن جهیزیه این روزها این مبالغ افاقه ای نمی کند.

برای تأمین جهیزیه یکی از دخترانم حتی فرش خانه ام را فروختم و با این در و آن در زدن بالاخره توانستم دخترم را به خانه بخت بفرستم.

برا کمک گرفتن به جاهای مختلفی سر زدم اما همه جا برای دادن وام ضامن معتبر می‌خواهند که من کسی را ندارم.

الان زمستان است و هوا هم بسیار سرد حتی من آبگرم و حمام در این خانه ندارم، تا بدهی های قبلی استاد بنا را هم ندهم او هم برای من دیگر کاری نمی کند.

یزدبانودرخواستتان از مسئولان و خیرین چیست؟

اگر یک نفر سری به این خانه بزند ناگفته می فهمد که وضعیتمان چگونه است، این خانه در ندارد و مجبورم با پتوهای کهنه ورودی ها را بپوشانم، برای آبگرم مجبورم با کمر درد شدید سختی های زیادی را متحمل شوم. من نه غیر بومی هستم نه تبعه خارجی و روا نیست در شهر خودم با این همه تنهایی و نداری رها شوم و کسی هم این مشکلات را نبیند.

اگر مسئولی می تواند تنها یک روز در این خانه زندگی کند و انتظاراتم را از آن ها بر می دارم....

سایت یزدبانو آمادگی دارد خیرین و مسئولانی را که دلشان برای مهروزی و حمایت از قشر ضعیف جامعه می تپد برای کمک رسانی به این خانواده همراهی و راهنمایی کند.

انتهای پیام/ش




Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری