Skip to Content


طلاق عاطفی و زندگی زیر یک سقف


جان گاتمن و همکارانش تحقیق طولی بیست ساله و بسیار سودمندی را بر روی زوج ها انجام داد با این هدف که بتواند احتمال طلاق را در آنها از روی سبک تعامل شان با یکدیگر پیش بینی کند. او معتقد است: «زن و شوهرها باید سعی کنند زندگی خود را در مسیر صحیحی قرار دهند، زیرا در محیط زندگی مشترک آنها بین نیروهایی که زن و شوهر را کنار هم نگاه می دارند و نیروهایی که آنها را از یکدیگر جدا می کنند، جدالی دائمی در جریان است. حتی زن و شوهرهای موفق هم باید مراقب علائم اولیه ای باشند، که خبر از افول زندگی زناشویی شان می دهند». زن و شوهرها پیش از جدایی های تلخ خود، مسیر جدایی و سقوط مشابهی را طی می کنند. این مسیر شامل کاهش تعاملات، هیجانات و نگرش هاست و باعث می شود زن و شوهر گام به گام به جدایی، طلاق یا یک زندگی مشترک دردناک و توأم با تنهایی نزدیک تر شوند. رابطه ی این نوع زن و شوهرها مملو از منفی گرایی است. پیش بینی هیجانات و واکنش های مشکل ساز زن و شوهرها، نقش مهمی در اصلاح زناشویی آنها دارد. اگر زندگی زناشویی را به قلب تشبیه کنیم تعیین عواملی که باعث حمله ی قلبی می شوند، اولین گام پیشگیری از حمله ی قلبی است. گروه تحقیقاتی گاتمن مراحلی را در تعامل زوج های ناموفق کشف کرده اند که افزایش آنها، میزان احساسات منفی و تنش بین زوج ها را افزایش می دهد تا جایی که زن و شوهر دیگر تلاش یکدیگر را برای صلح و آشتی ثمربخش نمی بینند و این مراحل را یکی پس از دیگری طی کرده و به مرحله ی طلاق عاطفی می رسند. حال با این دور باطل آشنا می شویم: اولین مرحله:انتقاد «تو آدم بی مسئولیتی هستی!»، «فقط به خواسته ها و نیازهای خودت فکر می کنی!»، «من همیشه گذشت کردم اما تو اصلاً این کار را نمی کنی؛ تو مغرور و خودخواهی!». چنین جملاتی و جملات مشابه این حاکی از انتقاد از کل وجود و شخصیت طرف مقابل هستند که بالطبع مقاومت و دفاع را در طرف مقابل برمی انگیزد. درواقع اینکه یک زوج از رفتار یکدیگر ناراضی بوده و خواهان اصلاح آن هستند یکی از مهارت های زناشویی است. اما انتقاد، شامل حمله، سرزنش و یا اتهام به شخصیت طرف مقابل است بجای اینکه به رفتار خاصی اشاره کنیم. درخواست و شکایت جزئی شامل بازگو کردن این مطلب است که شما دوست داشتید همسرتان طور دیگری رفتار می کرد. شکایت جزئی با کلمه ی من و انتقاد با کلمه ی تو شروع می شود. انتقاد خیلی ناراحت کننده تر از شکایت جزئی بوده و باعث می شود همسرتان در برابر شما جبهه گیری کند. انتقاد انواع گوناگونی هم دارد. قضاوت درباره ی همسر، پشت سرهم ردیف کردن چند انتقاد و متهم کردن همسر به غیرقابل اعتماد بودن برخی از انواع آن اند. انتقاد درواقع نوعی تعمیم افراطی است و یکی از علائم آن استفاده از عبارات «تو هرگز» و «تو همیشه» است. در مقابل شکایت جزئی عبارت است از ابراز صریح عصبانیت، نارضایتی، ناراحتی و سایر حالات منفی. دومین مرحله: سرزنش فرق انتقاد و سرزنش این است که در سرزنش، یکی از طرفین می خواهد احساسات دیگری را جریحه دار کند و با او از لحاظ روانی بدرفتاری کند. شما در هنگام سرزنش با کلمات و بدن خود قلب همسرتان را نشانه می روید. نیروی محرکه ی سرزنش های شما هم افکار منفی شما درباره ی طرف مقابل و اصل زندگی زناشویی تان است. وقتی سرزنش موجب لطمه دیدن روابط تان می شود، کلاً خصوصیات و جنبه های مثبت همسرتان را فراموش می کنید، حداقل تا وقتی ناراحت هستید. در این موقع نمی توانید ویژگی ها یا رفتارهای مثبت او را به یاد بیاورید. برخی از علائم سرزنش عبارتند از: فحاشی و جریحه دار کردن احساسات دیگری، شوخی های خصمانه، مسخره کردن، زبان بدن(پوزخند زدن، برگرداندن نگاه و جمع کردن لب ها به طرف بالا). البته فراموش نکنید حتی در بهترین روابط هم گاهی طرفین از یکدیگر انتقاد می کنند و طبیعی است که گاهی انتقاد با تحقیر و سرزنش همراه شود. اما بهترین راه خنثی کردن سرزنش ها این است که سعی نکنید از طریق جرّ و بحث با همسرتان به او ثابت کنید که از لحاظ اخلاقی از او برترید. البته اگر شکایت های شما دقیق باشند(و به شخصیت او حمله نکنید)و به اندازه ی کافی از همسرتان تقدیر کنید ـ یعنی عملی مخالف سرزنش را انجام دهید ـ رابطه ی شما بهبود خواهد یافت. سومین مرحله: جبهه گیری وقتی یکی از زوج ها طرف مقابل را سرزنش می کند، طرف مقابل هم در صدد دفاع برمی آید و وضع رابدتر می کند. در این شرایط هر دو احساس قربانی بودن می کنند و هیچ یک قصد بهبود ارتباط شان را ندارند. وقتی در برابر همسرتان جبهه گیری می کنید(حتی اگر بنظر شما دفاع هایتان کاملاً درست باشد) فقط مشکلات زناشویی تان را افزایش داده اید. گرچه در برابر سرزنش ها معمولاً جبهه گیری می کنیم، اما برخی افراد حتی در برابر انتقاد و شکایت جزئی هم چنین واکنشی نشان می دهند. با شناخت علائم مختلف جبهه گیری، می توانید به ماهیت و زمان وقوع آن پی ببرید. شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، بهانه آوردن، مخالفت با حدس های منفی همسرتان، مبادله ی شکایت های کلی(بازی مال من بدتره)، مرد آینه ای/زن آینه ای(آینه برعکس! هر چی بگی به خودت برمی گرده)، بله اما گویی، تکرار حرف های تان، فریاد و ناله کردن و زبان بدن(لبخندهای تصنعی، کنار کشیدن بدن و دست به سینه نشستن). اولین گام برای شکستن جبهه گیری این است که صحبت های همسرتان را حمله تلقی نکنید. بلکه آنها را نظراتی محکم و مؤکد بدانید. سعی کنید همسرتان را درک کرده و با او همدلی کنید. البته در هنگام حمله چنین کاری دشوار است، اما غیرممکن نیست. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که وقتی همسرتان انتظار دارد از خودتان دفاع کنید، آدم باز و پذیرایی باشید از شما کمتر انتقاد خواهد کرد و شما را کمتر سرزنش می کند. البته این گونه تغییرات یک شبه اتفاق نمی افتد. همسری که به دفاع های شما عادت کرده، ابتدا از رفتارتان متعجب خواهد شد و آن را باور نخواهد کرد. او برای امتحان شما انتقادهایش را تشدید می کند. اما اگر مدتی غیردفاعی رفتار کنید، بالاخره برخورد جدید شما را باور خواهد کرد. آخرین مرحله: سکوت دیوار سنگی سکوت معمولاً در بحث های دونفره تشکیل می شود. سکوت کننده، مثل یک دیوار، ساکت و خاموش یک جا می نشیند. کسی که به طرف مقابل گوش می دهد به صحبت های او با کلماتی چون «آها» یا «اوهوم» عکس العمل نشان می دهد و به طرف مقابل می فهماند که به صحبت های او گوش می دهد. اما سکوت کننده چنین کاری نمی کند. سکوت کننده ها می گویند می خواهند خونسردی خود را با این کار حفظ کنند تا اوضاع بدتر نشود اما نمی دانند سکوت هم عملی قهرآلود است. سکوت یعنی عدم تأیید، فاصله داشتن و خودبینی؛ مخصوصاً وقتی مردها در برابر زن ها سکوت می کنند. وقتی زن ها سکوت می کنند، مردها از لحاظ فیزیولوژیک برانگیخته نمی شوند، ولی ضربان قلب زن ها در هنگام سکوت مردها افزایش می یابد. علاوه بر این اکثر سکوت کننده ها(85درصد)مردها هستند و این یکی از مشکلات زنان است! عدم واکنش به ناراحتی طرف مقابل، زیر لب غرغر کردن، عوض کردن موضوع و فرار از صحنه ی بحث اشکال سکوت هستند. اما منظور همه ی آنها یکی است: من از تعامل با تو فرار می کنم و رغبتی به تعامل با تو ندارم. اگر طرفین هنگام اختلاف نظر از تعامل با یکدیگر فرار کنند، اصلاح زندگی آنها دشوار خواهد بود. ظهور این مرحله در یک رابطه ی زناشویی به معنای پایان یافتن رابطه نیست؛ اما اگر رابطه ی شما چنین وضعی را پیدا کرده باشد، سر و صداهایتان بیشتر خواهد شد و حتی در معرض خطر جدایی قرار خواهید گرفت. یادتان باشد هر کسی ممکن است در هنگام جرّوبحث سکوت کند؛ نکته ی مهم عادت کردن به سکوت است. پادزهر انتقاد این است که بجای انتقادهای کلی از شخصیت همسرتان، یاد بگیرید که از او شکایت های جزئی کنید. بجای سرزنش یکدیگر سعی کنید اعمال همدیگر را تصدیق و تحسین کنید و با افزایش نسبت تعاملات مثبت به منفی پایه های زندگی مشترک تان را تحکیم و تقویت کنید. در برابر جبهه گیری بهترین کار حفظ آرامش است. همچنین باید افکاری را که موجب تداوم ناراحتی های تان می شود را نیز بررسی کنید و با یادگیری شیوه ی صحبت کردن و گوش دادن غیردفاعی می توانید مستقیماً به مقابله با مشکل بپردازید. در هنگام سکوت همسرتان نیز باید راه های حفظ آرامش، گوش دادن و صحبت کردن غیردفاعی و تغییر افکاری که باعث تداوم ناراحتی تان می شوند را بیاموزید.   *مهدی خان آبادی *کارشناس ارشد مشاوره خانواده  

جان گاتمن و همکارانش تحقیق طولی بیست ساله و بسیار سودمندی را بر روی زوج ها انجام داد با این هدف که بتواند احتمال طلاق را در آنها از روی سبک تعامل شان با یکدیگر پیش بینی کند. او معتقد است: «زن و شوهرها باید سعی کنند زندگی خود را در مسیر صحیحی قرار دهند، زیرا در محیط زندگی مشترک آنها بین نیروهایی که زن و شوهر را کنار هم نگاه می دارند و نیروهایی که آنها را از یکدیگر جدا می کنند، جدالی دائمی در جریان است. حتی زن و شوهرهای موفق هم باید مراقب علائم اولیه ای باشند، که خبر از افول زندگی زناشویی شان می دهند». زن و شوهرها پیش از جدایی های تلخ خود، مسیر جدایی و سقوط مشابهی را طی می کنند. این مسیر شامل کاهش تعاملات، هیجانات و نگرش هاست و باعث می شود زن و شوهر گام به گام به جدایی، طلاق یا یک زندگی مشترک دردناک و توأم با تنهایی نزدیک تر شوند. رابطه ی این نوع زن و شوهرها مملو از منفی گرایی است. پیش بینی هیجانات و واکنش های مشکل ساز زن و شوهرها، نقش مهمی در اصلاح زناشویی آنها دارد. اگر زندگی زناشویی را به قلب تشبیه کنیم تعیین عواملی که باعث حمله ی قلبی می شوند، اولین گام پیشگیری از حمله ی قلبی است. گروه تحقیقاتی گاتمن مراحلی را در تعامل زوج های ناموفق کشف کرده اند که افزایش آنها، میزان احساسات منفی و تنش بین زوج ها را افزایش می دهد تا جایی که زن و شوهر دیگر تلاش یکدیگر را برای صلح و آشتی ثمربخش نمی بینند و این مراحل را یکی پس از دیگری طی کرده و به مرحله ی طلاق عاطفی می رسند. حال با این دور باطل آشنا می شویم: اولین مرحله:انتقاد «تو آدم بی مسئولیتی هستی!»، «فقط به خواسته ها و نیازهای خودت فکر می کنی!»، «من همیشه گذشت کردم اما تو اصلاً این کار را نمی کنی؛ تو مغرور و خودخواهی!». چنین جملاتی و جملات مشابه این حاکی از انتقاد از کل وجود و شخصیت طرف مقابل هستند که بالطبع مقاومت و دفاع را در طرف مقابل برمی انگیزد. درواقع اینکه یک زوج از رفتار یکدیگر ناراضی بوده و خواهان اصلاح آن هستند یکی از مهارت های زناشویی است. اما انتقاد، شامل حمله، سرزنش و یا اتهام به شخصیت طرف مقابل است بجای اینکه به رفتار خاصی اشاره کنیم. درخواست و شکایت جزئی شامل بازگو کردن این مطلب است که شما دوست داشتید همسرتان طور دیگری رفتار می کرد. شکایت جزئی با کلمه ی من و انتقاد با کلمه ی تو شروع می شود. انتقاد خیلی ناراحت کننده تر از شکایت جزئی بوده و باعث می شود همسرتان در برابر شما جبهه گیری کند. انتقاد انواع گوناگونی هم دارد. قضاوت درباره ی همسر، پشت سرهم ردیف کردن چند انتقاد و متهم کردن همسر به غیرقابل اعتماد بودن برخی از انواع آن اند. انتقاد درواقع نوعی تعمیم افراطی است و یکی از علائم آن استفاده از عبارات «تو هرگز» و «تو همیشه» است. در مقابل شکایت جزئی عبارت است از ابراز صریح عصبانیت، نارضایتی، ناراحتی و سایر حالات منفی. دومین مرحله: سرزنش فرق انتقاد و سرزنش این است که در سرزنش، یکی از طرفین می خواهد احساسات دیگری را جریحه دار کند و با او از لحاظ روانی بدرفتاری کند. شما در هنگام سرزنش با کلمات و بدن خود قلب همسرتان را نشانه می روید. نیروی محرکه ی سرزنش های شما هم افکار منفی شما درباره ی طرف مقابل و اصل زندگی زناشویی تان است. وقتی سرزنش موجب لطمه دیدن روابط تان می شود، کلاً خصوصیات و جنبه های مثبت همسرتان را فراموش می کنید، حداقل تا وقتی ناراحت هستید. در این موقع نمی توانید ویژگی ها یا رفتارهای مثبت او را به یاد بیاورید. برخی از علائم سرزنش عبارتند از: فحاشی و جریحه دار کردن احساسات دیگری، شوخی های خصمانه، مسخره کردن، زبان بدن(پوزخند زدن، برگرداندن نگاه و جمع کردن لب ها به طرف بالا). البته فراموش نکنید حتی در بهترین روابط هم گاهی طرفین از یکدیگر انتقاد می کنند و طبیعی است که گاهی انتقاد با تحقیر و سرزنش همراه شود. اما بهترین راه خنثی کردن سرزنش ها این است که سعی نکنید از طریق جرّ و بحث با همسرتان به او ثابت کنید که از لحاظ اخلاقی از او برترید. البته اگر شکایت های شما دقیق باشند(و به شخصیت او حمله نکنید)و به اندازه ی کافی از همسرتان تقدیر کنید ـ یعنی عملی مخالف سرزنش را انجام دهید ـ رابطه ی شما بهبود خواهد یافت. سومین مرحله: جبهه گیری وقتی یکی از زوج ها طرف مقابل را سرزنش می کند، طرف مقابل هم در صدد دفاع برمی آید و وضع رابدتر می کند. در این شرایط هر دو احساس قربانی بودن می کنند و هیچ یک قصد بهبود ارتباط شان را ندارند. وقتی در برابر همسرتان جبهه گیری می کنید(حتی اگر بنظر شما دفاع هایتان کاملاً درست باشد) فقط مشکلات زناشویی تان را افزایش داده اید. گرچه در برابر سرزنش ها معمولاً جبهه گیری می کنیم، اما برخی افراد حتی در برابر انتقاد و شکایت جزئی هم چنین واکنشی نشان می دهند. با شناخت علائم مختلف جبهه گیری، می توانید به ماهیت و زمان وقوع آن پی ببرید. شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، بهانه آوردن، مخالفت با حدس های منفی همسرتان، مبادله ی شکایت های کلی(بازی مال من بدتره)، مرد آینه ای/زن آینه ای(آینه برعکس! هر چی بگی به خودت برمی گرده)، بله اما گویی، تکرار حرف های تان، فریاد و ناله کردن و زبان بدن(لبخندهای تصنعی، کنار کشیدن بدن و دست به سینه نشستن). اولین گام برای شکستن جبهه گیری این است که صحبت های همسرتان را حمله تلقی نکنید. بلکه آنها را نظراتی محکم و مؤکد بدانید. سعی کنید همسرتان را درک کرده و با او همدلی کنید. البته در هنگام حمله چنین کاری دشوار است، اما غیرممکن نیست. تحقیقات انجام شده نشان می دهد که وقتی همسرتان انتظار دارد از خودتان دفاع کنید، آدم باز و پذیرایی باشید از شما کمتر انتقاد خواهد کرد و شما را کمتر سرزنش می کند. البته این گونه تغییرات یک شبه اتفاق نمی افتد. همسری که به دفاع های شما عادت کرده، ابتدا از رفتارتان متعجب خواهد شد و آن را باور نخواهد کرد. او برای امتحان شما انتقادهایش را تشدید می کند. اما اگر مدتی غیردفاعی رفتار کنید، بالاخره برخورد جدید شما را باور خواهد کرد. آخرین مرحله: سکوت دیوار سنگی سکوت معمولاً در بحث های دونفره تشکیل می شود. سکوت کننده، مثل یک دیوار، ساکت و خاموش یک جا می نشیند. کسی که به طرف مقابل گوش می دهد به صحبت های او با کلماتی چون «آها» یا «اوهوم» عکس العمل نشان می دهد و به طرف مقابل می فهماند که به صحبت های او گوش می دهد. اما سکوت کننده چنین کاری نمی کند. سکوت کننده ها می گویند می خواهند خونسردی خود را با این کار حفظ کنند تا اوضاع بدتر نشود اما نمی دانند سکوت هم عملی قهرآلود است. سکوت یعنی عدم تأیید، فاصله داشتن و خودبینی؛ مخصوصاً وقتی مردها در برابر زن ها سکوت می کنند. وقتی زن ها سکوت می کنند، مردها از لحاظ فیزیولوژیک برانگیخته نمی شوند، ولی ضربان قلب زن ها در هنگام سکوت مردها افزایش می یابد. علاوه بر این اکثر سکوت کننده ها(85درصد)مردها هستند و این یکی از مشکلات زنان است! عدم واکنش به ناراحتی طرف مقابل، زیر لب غرغر کردن، عوض کردن موضوع و فرار از صحنه ی بحث اشکال سکوت هستند. اما منظور همه ی آنها یکی است: من از تعامل با تو فرار می کنم و رغبتی به تعامل با تو ندارم. اگر طرفین هنگام اختلاف نظر از تعامل با یکدیگر فرار کنند، اصلاح زندگی آنها دشوار خواهد بود. ظهور این مرحله در یک رابطه ی زناشویی به معنای پایان یافتن رابطه نیست؛ اما اگر رابطه ی شما چنین وضعی را پیدا کرده باشد، سر و صداهایتان بیشتر خواهد شد و حتی در معرض خطر جدایی قرار خواهید گرفت. یادتان باشد هر کسی ممکن است در هنگام جرّوبحث سکوت کند؛ نکته ی مهم عادت کردن به سکوت است. پادزهر انتقاد این است که بجای انتقادهای کلی از شخصیت همسرتان، یاد بگیرید که از او شکایت های جزئی کنید. بجای سرزنش یکدیگر سعی کنید اعمال همدیگر را تصدیق و تحسین کنید و با افزایش نسبت تعاملات مثبت به منفی پایه های زندگی مشترک تان را تحکیم و تقویت کنید. در برابر جبهه گیری بهترین کار حفظ آرامش است. همچنین باید افکاری را که موجب تداوم ناراحتی های تان می شود را نیز بررسی کنید و با یادگیری شیوه ی صحبت کردن و گوش دادن غیردفاعی می توانید مستقیماً به مقابله با مشکل بپردازید. در هنگام سکوت همسرتان نیز باید راه های حفظ آرامش، گوش دادن و صحبت کردن غیردفاعی و تغییر افکاری که باعث تداوم ناراحتی تان می شوند را بیاموزید.   *مهدی خان آبادی *کارشناس ارشد مشاوره خانواده  



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری