Skip to Content

حاج یحیی از دو فرزند شهیدش می گوید...

قراربودحبیب من پس از بازگشت از جبهه ازدواج کند/شهید محمد حسن گل:این آخرین آشی است که درخانه می‌خورم!


حبیب‌الله اولین شهید خانواده است که نامش از القاب منسوب به «محمد» گرفته شده است و فامیل او حکایت از طراوات و پاکی او دارد. «آری او دوست خداوند بود و گلی از گلهای بوستان پرطروات بزرگ شهادت.»

به گزارش یزد بانو، حاج یحیی گل پدر شهیدان حبیب الله و محمدحسن گل در گفتگو با خبرنگار یزد رسا از مهریز به بیان خاطراتی از این دوشهید بزرگوار پرداخت. حبیب‌الله اولین شهید خانواده است، در سال ۶۱ پس از طی آموزشهای لازم رهسپار جبهه‌های نور علیه ظلمت شد. قبل از شهادت بر اثر اصابت بمب خوشه‌‌ای به چادر آن ها دچار سوختگی و مجروحیت شد. پس از ۷ ماه با پرستاری های مادر بزرگوارش بهبود یافت ولی هنوز آثار جراحت را در بدن داشت که برای اعزام مجدد به جبهه اقدام کرد که با اعزام او موافقت شد. پس از مدتی به عضوییت سپاه پاسداران درآمد و بارها و بارها به سرزمین‌های نور و حماسه هجرت کرد و سرانجام در تاریخ۱۸ اسفند ۶۳ بر اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی بدر به شهادت رسید. قرار بود حبیب پس از بازگشت از جبهه ازدواج کند قرار بود پس از بازگشت از جبهه ازدواج کند، به دعای کمیل زیارت عاشورا و جلسات مذهبی و نماز جماعت و نماز پرشور جمعه عشق می‌ورزید و مسجد سنگرگاه او بود. از نظر اخلاقی بسیار خوش برخورد و جذاب بود. هیچگاه بلندبلند نمی‌‌خندید، مهربان بود و کودکان را دوست می‌داشت. یک ساعت قبل از شهادت خوشحال و سرخوش بود گویا شهادت را در جان پاک خویش احساس کرده بود. بنابراین نماز را به جماعت خواند و با غسل شهادت و خواندن زیارت عاشورا به سراغ کارش که خنثی کردن مین بود رفت و با انفجارمین به شهادت رسید. و اما فرازی از وصیت‌نامه‌ی شهید: این انقلاب به فداکاری و جانبازی روحانیت به پیروزی رسید. و اگر روحانیت نبود تا چند سال دگر این ابرقدرت ها بر ما حکومت می‌کردند. از ارگان های انقلاب بسیار حمایت کنید که ضد انقلاب از این ارگان ها وحشت دارد. دائم به فکر خود نباشید و به فکر فقیران و گرسنگان باشید. شهید محمدحسن گل دومین شهید از خانواده شهیدان گل: دومین شهید این خانواده، محمدحسن گل که در کنار برادر شهیدش در واحد تخریب بود. حاج یحیی درباره ویژگی های محمدحسن گفت: محمدحسن ۴ نوبت در جبهه‌ها حضور یافت، خطی زیبا و انشایی نیکو داشت، از ویژگی‌های دیگر محمدحسن این بود که همواره تمیز و مرتب بود و شانه و آئینه به همراه داشت و حنا بدست می‌کرد. وی همچنین به استعمال بوی خوش اهمیت می‌داد. محمدحسن علاوه‌بر خط خوش به کارهای فرهنگی مثل فیلمبرداری و عکاسی علاقه داشت و عکس های به یادگار مانده از برادر شهیدش حاصل تلاش محمدحسن است. محمدحسن در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۶۴ یعنی ۱۳ روز پس از اربعین برادرش حبیب در حالیکه برای به عقب آوردن پیکر شهید رضا دهقانی‌زاده از میدان مین مشغول خنثی کردن مین بود، بغض مین دیگری شکست و به سختی مجروح و پس از ۱۵ دقیقه خلجان عشق سرانجام روح بلندش به ملکوت اعلی پر کشید. آخرین کلام شهید محمدحسن گل:این آخرین آشی است که در خانه می‌خورم آخرین بار که به مرخصی آمده بود از شهادت خویش خبر داد و با لحنی شیوا و ملکوتی به شوخی گفت: «این آخرین آشی است که در خانه می‌خورم». سلام مرا به حبیب برسان مادر مقاوم و شهیدپرور محمدحسن زمانی که بر سر جنازه‌ی معطر حسن آمد دسته‌ای گل را بر روی تابوت او نهاد و در نهایت صبر و دلتنگی گفت: حسن سلام مرا به حبیب برسان. ای مادر سلام و درود خداوند بر تو باد که دو دردانه‌ی خویش را در نهایت اخلاص در راه حسین اهدا کردی. کلام شهید: مرا در کنار برادرم دفن کنید چون او را دوست دارم و برای من گریه نکنید زیرا شهیدان زنده‌اند و نزد خداوند روزی می‌خورند. وی در نامه‌هایش به ادامه راه شهداء اطاعت از رهبری و توجه به معنویت توصیه کرده است.   پیکر پاک شهید حسن گل در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۶۴ با شکوه بی‌نظیر بر روی دستان امت شهیدپرور تشییع شد و در کنار بردار شهیدش به خاک سپرده شد.



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری