Skip to Content

یادداشت تحلیلی یزدبانو

مطهری هنوز زنده است


آیا اگر امام حسین (ع) به دنبال مذاکره و تعامل سازنده بود، بالاتر از دنیا را می طلبید؟! که آن را نیز پیش پیش و بدون مذاکره به ایشان پیشنهاد داده بودند! و کارحسین (ع) آن جا ارزش دارد که در راه عقیده و ایمان است.

به گزارش خبرنگار یزدبانو، حمیده قدیری خواه پژوهشگر آثار شهید مطهری در یادداشتی که برای یزدبانو ارسال کرده است با استناد به نظریات شهید مطهری در مورد قیام امام حسین (ع) به تحلیل سخنان رییس جمهور در جمع مردم زنجان مورخ ( 93/7/3 ) پرداخته است.

متن این یادداشت به شرح زیر است:
دین در طول تاریخ نقش رهبری کننده و اصلاح گرایانه و پیش برنده داشته است. هدف از خلقت و زندگی، رسیدن به خدا، کمال و سعادت است و دین تنها راه سعادت بشریت می باشد.
از آغاز خلقت، صد و بیست و چهار هزار پیامبر عظیم الشأن و 12  نور مقدس، امامت بشر را عهده دار بوده اند تا راه هدایت گم نشود و انسان بتواند حقیقت را در هر شرایط زمانی و مکانی پیدا نماید و انسان به بهانه  نبود چراغ، امام ضلالت برنگزیند و در روز رستاخیز، در مقابل خالق بی همتا عذر تقصیر نیاورد.
البته این هدایت به شرطی است که ما خودمان، اعمال و رفتارمان، افکار و گفتارمان را به دین عرضه کنیم و دین را راهبر خویش قرار دهیم و از پیشینیان عبرت بیاموزیم و به دنبال هدایت باشیم نه اینکه دین را برگفتار و کردارمان تطبیق دهیم و تفسیر به رأی کنیم که اگر چنین شود با خواندن آیات قرآن نیز گمراه خواهیم شد! مانند خوارج که آیه قرآن می خواندند وعلی (ع) را که قرآن ناطق بود کافر معرفی می کردند! باید مراقب بود و به خداوند رحیم پناه برد.
ریاست محترم جمهور در جمع مردم زنجان مورخ 93/7/30 درخصوص بیان درس های عاشورا و فلسفه قیام حسینی مطالبی را عنوان فرمودند که قدری دو پهلو به نظر می رسید و شاید منظور ایشان با توجه به علم و دانششان، منظور درستی بوده است اما ممکن است برخی مردم را به مفهوم ناصواب هدایت کند که اینجانب برخود فرض دانستم که با توجه به اندیشه های استاد مطهری پرده از برخی ابهامات بردارم تا در تبیین فلسفه قیام حسینی دچار تحریف لفظی و معنوی نگردیم.
ماهیت و منشأ جنگ ها و تضادها در طول تاریخ بشریت از دو حال خارج نبوده است :
1) منفعت طلبی : جنگ ها بر سر منافع است؛ علامة طباطبایی می فرماید : حس استخدام در همه افراد بشر وجود دارد و این فرد می خواهد دیگری را در خدمت بگیرد و او را استثمار کند، منافع او را به خودش اختصاص بدهد و دیگری هم طالب منافع خودش است که از این جنگ و تنازع برمی خیزد.
2) حس حق طلبی و مبارزه با باطل : نظریه دیگر می گوید که ما جنگ هایی بر اساس تضاد در منافع داریم، خیلی هم داریم ولی همه جنگ ها بر اساس تضاد در منافع نیست، جنگ حق و باطل هم وجود دارد؛ یعنی بشر می تواند به این مرحله از کمال و به این اوج از کمال برسد که به یک حقیقتی ایمان پیدا کند و بعد به خاطر ایمان خودش و در راه  ایمان خودش بجنگد، تنازع و کشمکش داشته باشد؛ یعنی یک طرف دنبال منافع شخصی است ولی طرف دیگر دنبال منافع  نمی رود، دنبال حقیقت و حق می رود، دنبال ایمانش می رود وحتی منافع خودش را فدای ایمانش می کند .
قرآن هم به ریشه های طبقاتی اشاره می کند وآن را قبول دارد وهم به ریشه های وجدانی، ایمانی و مافوق طبقاتی، ولی اسلام در تعلیم و تربیت خودش تکیه اش بیشتر روی دومی است آن جا که تضاد، طبقاتی باشد از نظر اسلام ارزشی ندارد؛ ارزشش آن وقت است که مافوق طبقاتی باشد، یعنی به خاطر حق و حقیقت باشد، نه به خاطر وضع خاص و منافع خاص خود.
قیام حسین بن علی (ع) مانند قیام انبیاء چنین قیامی است؛ یعنی حسین بن علی بر ضد منافع خودش قیام کرد و حاضر بودند جز خلافت همه چیز را به او بدهند، این حرف دشمن بود، گفتند جز خلافت هر چه بخواهی، ما به تو می دهیم و حتی معاویه قبلا که این مسأله را طرح کرده بود گفت : اسم خلافت از آن یزید باشد و معنا از آن شما، من از حالا پسرم را موظف می کنم که هیچ کاری را بدون نظر و مشورت شما انجام ندهد و امکانات مالی هرچه می خواهید در اختیار شما قرار بدهد در این صورت جان امام حسین (ع) و فرزندان وخاندانش محفوظ می شد و زندگی خوبی داشتند.
آن جا که دکتر روحانی می گوید : "درس کربلا  هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می باشد"، آیا سیاست "برد برد " بالاتر از این است که به حسین (ع) همه چیز می دادند و منافع او را، منافع خانواده اش را،...هر آن چه از متاع دنیا نیاز داشت، فقط می دادند و فقط از او بیعت می خواستند؟!
آیا اگر امام حسین (ع) به دنبال مذاکره و تعامل سازنده بود، بالاتر از این موارد را می طلبید؟!  
که آن را نیز پیش پیش و بدون مذاکره به ایشان پیشنهاد داده بودند! و کارحسین (ع) آن جا  ارزش دارد که در راه عقیده وایمان است : «الا ترون ان الحق لا یعمل به والباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله حقا » نمی بینید فساد و منکر چقدر زیاد است و کسی نهی از منکر نمی کند؟ ارزش قیام امام حسین (ع) این است که می گوید :« لا اری الموت الا سعادة والحیاة مع الظالمین الا برما ».این به آن ارزش می دهد .
می گوید برای من ارزش زندگی در این است که ظلم و ظالمی نبینم؛ من در کوخ و کلبه و در محرومیت زندگی کنم، ولی در جامعه خودم عدالت را برقرار نمایم؛ این زندگی برای من گوارا است؛ ولی من در بهترین کاخ ها زندگی کنم، اما آن چه نسبت به دیگران می بینم ظلم و ستم است و به همراه ظالم می خواهم زندگی کنم، مرگ برای من بر این زندگی شرف دارد .نه تنها شخص امام حسین (ع) بلکه زندگی هر کدام از هفتاد و دو تن که تاریخ جریانی از آن نقل کرده است از چنین حقیقتی حکایت می کند.
مواضع حسین بن علی (ع) از روز اول مشخص است، حتی از زمان معاویه و هدف او قیام علیه منکر است و منکراصلی یزید است و حکومتش .
وقتی معاویه می میرد، یزید به والی مدینه می نویسد از حسین بن علی (ع) به شدت، هر طور که هست بیعت بگیر، شاید هنوزکوفه از مرگ معاویه خبر نداشت.
امام حسین (ع) بیعت نکرد و فرمود : من بیعت نمی کنم، ولو در همه زمین مأوی و ملجأیی برای من باقی نماند؛ یعنی اگر تمام اقطار زمین را بر من ببندند که یک نقطه برای من وجود نداشته باشد، باز هم بیعت نمی کنم.
این درخواست بیعت، زمان قیام حسینی را مشخص کرد و باعث شد تا امام به سمت مکه به راه افتد، با تمام خانواده! نه به خاطراین که امید داشت شاید در کوفه حکومتی تشکیل دهد و برای خانواده ام بهترباشد، ایشان را با خود آورد، نه! والله حسین عاقلانه برنامه می چیند، او امام است و می خواهد کل جهان اسلام را اصلاح نماید، جهانی به وسعت شامات، عراقین و حجازو..و وظیفه اصلاح از بعد قیام و شهادت ایشان تا شامات برعهده خانواده است، حتی زنان و کودکان!
هدف اصلی حسین (ع) تنها امر به معروف و نهی از منکر است؛ می فرماید :« اگر از من بیعت هم نخواهند من به حکم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر باید قیام کنم، زیرا دنیای اسلام را منکرات فراگرفته است، من به حکم وظیفه دینی، به حکم مسؤولیت شرعی خود قیام می کنم ». بعد ها در مکه دعوت کوفیان اعلام می شود! دعوت کوفیان و اعلام آمادگی ایشان تنها مسیر قیام را مشخص می سازد، نه چیز دیگر! و چرا امام با وجود این که می داند کوفیان وفا نمی کنند، به سمت کوفه می رود ؟!
این اقدام به خاطر پاسخ به تاریخ است؛ که فردا و فرداها حسین (ع) را شماتت نکنند که اگر به دعوت کوفیان لبیک می گفتی، می توانستی حکومت اسلامی تشکیل دهی! برنامه امام برای 1400 سال بعد و بیشتر، بدون نقص است .
ایشان با کردارشان می خواهند ما را نیز هدایت کنند، که عاقلانه برنامه ریزی کنیم .تا وقتی در مذاکرات جواب هم نگرفتیم، خدای نکرده نگوییم: ابی عبدالله نیز در مذاکرات پیروز نشد و عاقبت آتش جنگ افروخته گشت و ایشان به شهادت رسید!
آن جا که آقای روحانی می گوید :« شب تاسوعا امام با عمر سعد که دشمن اوست، ساعتها به مذاکره پرداخت و خواست که با دنیا اتمام حجت کند تا نتیجه رویارویی آنان، به جنگ ختم نشود» آری درست است، اما از کدامین منظر اتمام حجت امام برای آگاه ساختن عمر سعد است، برای بیدار کردن دشمن، هدایت او به سمت نور، که فردای قیامت حتی عمر سعد و شمرهم بهانه ای نداشته باشند که خدایا حق بر ما مشتبه شده بود، زیرا کسی آن را برای ما روشن نساخت !
امام با تمام عزت نفس و ابهت امامتش در قتلگاه و در ثانیه های آخر، از شمر طلب آب می کند! نه برای این که رفع عطش نماید و او محتاج قطرات آب از دست دشمن خویش است، نه! امام حسین (ع) می خواهد بدین وسیله شمر را هم هدایت کند که تا می شود از کشتن حجت خدا و انجام این گناه عظمی منصرف گردد که بعد ها دچار عذاب دوزخ نشود.
اتمام حجت با دنیا برای بیان استدلال و اندیشه ها، بیدار کردن افکار، نمایاندن تمام حق و مشخص نمودن تمام باطل است.
آری نه تنها حسین(ع) اتمام حجت می کند با دشمن خویش، بلکه این کار از این خاندان بارها تکرار شده است و برای ما الگوست.
خطوط روابط ما همواره باید مشخص باشد. موضع سخن امام حسین (ع) موضع برتر است و شک و تردیدی هم در آن ندارد، حال اگر پایان این صحبت به جنگ هم ختم شود، باز حسین (ع) پیروز میدان است و در این راه از اهدای خون گلوی علی اصغر(ع) پاره های تن علی اکبر و خون قلب خویش دریغ نمی کند.
و این را نیز باید بدانیم که آغاز کننده جنگ هم، حسین (ع) نخواهد بود.
وکلام آخر اینکه باب توبه به سوی همه بازاست حتی فرعون، شیطان و یزید و..ولی ادب حرّ نسبت به  امامش آن چنان رشدی به او داد که توفیق توبه پیدا کرد و هنگامی که خود را بین بهشت و جهنم مخیرمی دید، توانست راه حق را برگزیند و برای جبران خطایش اقدام کند.

     

 




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری