Skip to Content

یادداشت

مهارت" نه" گفتن از کودکی تا بزرگسالی


کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی در یادداشتی مهارت نه گفتن را از ابعاد خود شناسی می داند که به خدا شناسی منتهی می شود .

به گزارش خبرنگار یزدبانو، طاهره حصیب کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی با توجه به وجود برخی آسیب های اجتماعی از جمله وجود اعتیاد، نزاع و درگیری، پرخاشگری در اجتماع و غیره یادداشتی را برای این پایگاه خبری ارسال کرده است.
*نه گفتن نه بی ادبی است نه بی معرفتی
مهارت نه گفتن و نه شنیدن چقدر و چرا مهم است ؟ چرا برخی نمی توانند نه بگویند ؟ چه ضرر هایی دارد نه گفتن ؟ و با چه نوع تمرین هایی می توان به این مهارت دست یافت ؟ چگونه فرزندان را به این مهارت برسانیم ؟
مهارت نه گفتن از ابعاد خداشناسی است که در نهایت به خودشناسی منتهی می شود و ما به کودک دو ساله می توانیم یاد بدهیم که در برابر خواسته های دیگران نه بگوید و این مهارت بدست آوردنی است و خود به خود قرار نیست کودک بلد باشد.
*نقش خانواده در شخصیت سازی کودک
البته خانواده نقش مهمی در سرکوب و یا تقویت آن دارد. اگر والدین مدام بخواهند کودک را مطیع انتظارات خود بار بیاورند او را مستعد آسیب می کنند، خصوصا خانواده هایی که به دنبال تابلوی اجتماعی قوی و به دنبال فرزندانی با مبادی آداب و با گرایش اجتماعی هستند ،اینها خفه کننده "نه" در کودکند .
مشکل زمانی آشکار می شود که کودک وارد اجتماع می شود و حالا باید در برابرخواسته های نا معقول نه بگوید و ما یاد داده ایم که بدنبال رضایت جامعه باشد .
سه  نوع رفتار در تربیت کودک وجود دارد:  اول، رفتار منفعلانه که حوصله در گیری ندارد ، دوم، رفتار پرخاشگرانه که به زور می خواهد حقش را بگیرد و والدین  با دخالت سریع کار را خراب می کنند و  سوم، رفتار قاطعانه که فرزند بدون حق کشی ابراز وجود کرده و از حق خود دفاع می کند ؛در حقیقت رفتار قاطعانه بیان احساس و عقاید به طور قاطعانه است ،در این نوع تربیت نه بغض وگریه کودک هست ،نه به زور حق گرفتن .


*اولین سنین نه گفتن
سن 3 تا 5 سالگی، سن شکل گیری اولین "نه "ها در کودک است که والدین باید تقویت کننده آن باشند نه تنبیه کننده ،
البته در تقویت منظور پاداش دهی مستمر نیست اما نباید "نه" کودک سرکوب شود.


*چگونه" نه" را به فرزندان یاد بدهیم
برخی افرادی که هرگز به دیگران "نه" نگفته اند روبرو شدن با جواب منفی دیگران برایشان سخت است و پرتوقع می باشند. آخر جامعه قرار نیست همیشه نیازهای ما را برآورده کند در واقع این افراد به این نیت همه را راضی نگه می دارند که بعد بله بشنوند به عبارتی قصد سوء استفاده از بله گفتن خود را دارند .
وقتی نوجوان 19 ساله در برابر درخواست خود از والدین پرخاشگری می کند ریشه این مشکل به چهار سالگی برمی گردد که ما فرزند را با خوی زور گویی بار آورده ایم که در سن 19 سالگی منطق جواب می دهد. اگر قرار است در نهایت کوتاه بیاییم چرا بیخود طول می دهیم. پدر دو ماه دیگر و مادر دو هفته طول بکشد که بگوید برایت فلان چیز را می خرم.
البته باید نتیجه را قبلا بسنجیم و زمینه این شرایط را فراهم نکنیم که فرزند بخواهد برای نیاز معقول خود دست به پرخاش بزند و پیشگیری ها را بکنیم.


*عواقب تربیت متضاد والدین
اگر در تربیت متضاد عمل کنیم یکی سخت گیر و یکی آسان گیر ،کار مشکل می شود .باید اگر زورگویی است شرط بگذاریم که این برنامه ها را باید رعایت کنی و ما هم خواسته تو را برآورده می کنیم و او را به این باور برسانیم که تو زور گو هستی؛ این افراد در محیط خصوصی بد رفتار و در جامعه مطلوبند. با مشاور او را مرتبط سازیم تا مهارت کنترل خشم را یاد گیرد و در نوجوانی جواب می دهد.


*نه گفتن و کودکان زیر دو سال
در مورد بچه زیر دو سال ومهارت نه گفتن، در این سن پرخاش بچه ها با همسالان خود زیاد نگران کننده نیست و می توان با جلب توجه به چیزی یا عوض کردن فضا آنها را از راه به در برد. تعارض بین احساس شرم و استقلال است که کودک را دچار پرخاش می کند و به مرور زمان این بده بستانی تمام می شود مثلا اسباب بازی را اول به کودکی که به زور می خواهد بگیرد می دهد ولی ناگاه با خشونت  دوباره پس می گیرد .


*ویژگی های افرادی که مهارت نه گفتن را ندارند
این افراد می گویند همه باید از من راضی باشند حتی اگر خودم ناراضی بوده و ناراحتی ام منطقی باشد؛ می ترسند دیگران را از دست بدهند و تنها شوند؛ اعتماد به نفس پایینی دارند که اعتماد به نفس شناخت استعداد و به ظهور رسیدن آنست؛ این افراد زیاد تأیید می شوند چون مدام تأیید می کنند. میل به اطاعت دیگران باعث عدم جرأت در گفتن نه است .
پدر و مادر برای وجهه خودشان فرزند بله قربان گو می خواهند یا این افراد می گویند اگر ندهم فلان چیز را ضایع می شوم . در مجموع، این خصوصیات فرد این مدلی را تشکیل می دهد .


*کودک هفت ساله ای که نه نمی گوید
در مورد این کودکان، مادر ضمن محبت های عمیق سخت گیر هم است و زیاد فرزند را مجبور به عذر خواهی می کند .بازیهای دو نفره بین مادر و فرزند مثل خاله بازی ،معلم بازی و ... بیشتر باشد .مادر کودکان اطرافیان را مقابل فرزندش مورد نوازش و تأیید قرار دهد و معذرت خواهی های غیر ضروری را حذف کند .


*کودکان پنج ساله و " من" مالکیت
دعواهای کودکان بر سر اسباب بازی و میزان و نحوه دخالت مادرها باید گفت پنج سالگی سن من مالکیت است و باید این مالکیت تقویت و حفظ شود که خود این باعث پذیرش احسان و مهمان پذیری و همدلی کودک می شود.
در شرایط بحرانی  دعوای کودکان که گاهی دخالت بزرگترها نیاز می شود باید ما شرایط حرف زدن را برای کودک فراهم سازیم .مادر هرگز زبان فرزندش نشود بلکه همراهی شود. در چالش ها یاد دهیم به جای مداخله مستقیم مثلا بگوییم این اسباب بازی مال علی است و اگر اجازه بدهد محمد هم می تواند با آن بازی کند. علی تو چه می گویی آیا موافقی؟


*شرایط کودکان 2 و 8 ساله در شرایط چالشی
در مورد کودک 2 ساله فقط به صورت خوابیدن روی زمین و گریه و بهانه گیری بروز می کند که به او محل گذاشته و بدون باج دادن فضا را تغییر دهیم .اما در مورد بچه 8 ساله باید قاطعانه برخورد کنیم. اگر خواسته غیر منطقی است باید نه بشنود. حتی اگر پا بکوبد. رفتار ما باید در برابر سر و صدا ی او خنثی باشد ولی به محض ورود به جمع و داشتن رفتار خوب تشویق شود که با تست های نقاشی می توان ویژگیهای شخصیتی کودک را تشخیص داد.


*درمان خود کم بینی در سن 40 سالگی
در این سن فرد به شناخت می رسد که آیا این مسیر را ادامه بدهم یا نه .در واقع مرز بین افسر دگی و خودشکوفایی است .برای تمرین می توانم به خودم نه بگویم یعنی بر خلاف میل باطنی رفتار کنم. مثلا می خواهم بخوابم ولی کار دارم اول کارم را انجام بدهم بعد بخوابم. البته نیاز به مشاور هست تا ما را در مدت درمان یاری کند .


*درمان مردانی که مهارت نه گفتن را ندارند
روش درمان مردانی که مهارت "نه گفتن" را ندارند و خانواده را برای انجام بی چون و چرای خواسته های دیگران در فشار می گذارند و گاها مورد سوء استفاده دیگران قرار می گیرند؛ این مردان به دلیل اعتماد به نفس پایین همه را راضی نگه داشته و در  برابر خانواده و فشار وارد بر او به یک معذرت خواهی بسنده می کنند .
همسر این مردان برای کمک به همسرشان باید تمرکز را از روی مشکل او بردارند و مدام نگویند تو چقدر ساده ای، همه از تو سوء استفاده می کنند و تو نمی فهمی بلکه اول همدلی کنند به اینصورت که مثلا خانم بگوید من آن شب فهمیدم تو چقدر خسته بودی ولی فلانی  و فلانی و فلانی را رساندی .
خانم  با هدف افزایش اعتماد به نفس روی نکات مثبت مرد دست بگذارد: مثلا تو چقدر خوب حرف می زنی ، چقدر برای ما زحمت می کشی ، من را درک می کنی و تغییر را بفهمد خود به خود آن مشکل هم حل خواهد شد .




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری