Skip to Content

خاطرات انقلاب اسلامی از زبان فجرآفرینان بافق/ قسمت دوم

همه جاتصویر شاه را پائین می آوردند ولی در بافق بالا برده شد!


حاج اکبر قانعی در مراسم شبی با خاطرات انقلاب اسلامی که در امامزاده (ع) بافق برگزار شد ، خاطراتی را از آن دوران به زبان آورد.

به گزارش یزدبانو،یک جریان تاریخی بگویم که قبل از پیروزی انقلاب در همه جای ایران ، عکس و مجسمه محمدرضا شاه را به پائین می کشیدند ، ولی در شهر ما برعکس دیگر نقاط ، تصویر شاه را نزدیک آستان امامزاده عبدالله (ع) در میدانی بالا بردند و از آن عکس گرفتند! حاج اکبر قانعی در مراسم شبی با خاطرات انقلاب اسلامی که در امامزاده (ع) بافق برگزار شد ، خاطرات ذیل را از آن دوران به زبان آورد. روزی که دیوانه شدم! سال ۱۳۵۶ در سلطنت آباد تهران سرباز گارد شاهنشاهی بودم. آوازه حماسه حضرت امام ما را بیدار و به نوعی دیوانه کرد. به طوری که بعد از ۵ ماه خدمت در گارد شاهنشاهی و در هنگامی که میخواستند سربازان را به عُمان برده تا در ازای دریافت پول برای اسرائیل بجنگند ، بنده دیوانه و در بخش روانی بستری شدم و از آنجایی که خدا میخواست پزشکان از من نوار مغز گرفتند و به مأموران گفتند ظرف ۲۴ ساعت وی را قبل از اینکه کار دست تان دهد به خانواده اش تحویل دهید.   من به بافق آمدم و در سنگ آهن مشغول به کار شدم و با کمک دوستان اطلاعیه هایی که به دست مان می رسید را در تابلوهای بخش تعمیرات اکتشافات معدن نصب می کردیم. یک روز صبح زود با کمک سردار شهید اکبریان در اطراف منطقه ای به نام "ساختمان سنگی" عکس های شاه و شهربانو را که در ستون های ۳ تا ۴ متری بود را ، پائین کشیده و آتش زدیم. چند ساعت بعد به خاطر این اتفاق چند تن از ما را به پیش مسئول انتظامات شرکت سنگ آهن بردند و در بازجویی که از ما به عمل آمد ، این قضیه را انکار کردیم. سرداران شهید اکبریان ، تفکری و حبیبیان بیشترین سهم را داشتند به جرأت می توانم بگویم فعالیت هایی که در راستای پیروزی انقلاب در بافق برگزار شد ، بیشتر آنها مربوط بود به سرداران شهید اکبریان ، تفکری و حبیبیان که با نشست های شبانه شان برنامه می ریختند و به طور مثال حرف امام خمینی (ره) برای اعتصاب را بدین نحو جامه عمل می پوشاندند که در تنها خیابان بافق و سر کوچه گلزاری ، لاستیک هایی را آتش می زدند که در اثر آن هیچ کدام از کارکنان نمی توانستند بر سر کار حاضر شوند. گفتنی است وقتی از سر کار بر می گشتیم ، جنب شهربانی بافق (روبروی پارک کودک) اتوبوس های شرکت سنگ آهن را متوقف می کردند و با شرط گفتن "جاوید شاه" ، اجازه عبور به آن ها می دادند. یک شب برنامه ریزی شد که فردا پس از برگشت از سر کار ، دیگر "جاوید شاه" نگوییم و در اتوبوس با همکاران این مسئله در میان گذاشته شد و همه قبول کردند. وقتی ما را نگه داشتند ، مأموری صدا زد که بگویید "جاوید شاه" ، کسی چیزی نگفت و دومرتبه نعره زد بگویید "جاوید شاه" و در ادامه که سکوت ما را دید ، راننده را پائین برده و دلیل را از وی جویا شد و در پی آن ما را بازداشت کردند و خواستند در ازای نوشتن و امضای تعهد نامه رهایمان کنند که سردار شهید محمود اکبریان گفت: ما کاری نکرده ایم که بخواهیم تعهد بدهیم. یک روزی هم کار به جایی رسیده بود که همراه سرداران مذکور و دوستانی دیگر ، در معدن چغارت تمامی تصاویر محمدرضا شاه را با شعار " عکس رو بدید بیرون ، شاه نمیخواد ایرون " بیرون آوردیم و همه آن ها را چه از لحاظ ریالی با ارزش و چه بی ارزش به وسط میدان ریختیم و به همراهی خود کارکنان ، آن ها را لگد مال کردیم. در اماکن دیگر به مثل ایستگاه راه آهن هم این اتفاق انجام شد. تمثال شاه در همه جا پائین آورده میشد ولی در بافق بالا برده شد! یک جریان تاریخی را هم بگویم که در همه جای ایران عکس و مجسمه شاه را به پائین می کشیدند ، ولی در شهر ما برعکس دیگر نقاط ، تصویر شاه را به پیشانی الاغی چسباندند و نزدیک آستان امامزاده عبدالله (ع) در میدانی این الاغ را بالا بردند و از آن عکس گرفتند. سرانجام "تاج" شاه را نیز مردم بافق با چه مکافاتی از بالای کوه با طناب به پائین کشیدند. گفتنی است مراسم شبی با خاطرات انقلاب اسلامی به همت پایگاه مقاومت نبی اکرم (ص) و روابط عمومی شرکت سنگ آهن مرکزی بافق در شب چهاردهم بهمن ماه سال جاری برگزار شد.  



رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری