به گزارش یزد بانو،یادداشت دانشجوی دانشگاه یزد: تاریخ ایران باستان نشان داده که ایرانیان همیشه برای دانش اندوزی ارزش بسیارقائل بوده اند مثلا زرتشت یکی ازراههای رسیدن به بهشت موعود را کوشش و کمک به تعلیم وتربیت نوع بشر، عنوان کرده است یا با توسعه صنایع و حرف گوناگون و نیاز به نیروی انسانی متخصص و کار آمد، درزمان هخامنشیان، علوم برای قشری خاص آموزش داده می شد یا برای انوشیروان قابل قبول نبود که فقیر درس بخواند و استاد فرزندانشان شود، بنابراین مجوز ورود به محافل علمی را فقط شاهزادگان داشتند. با ظهور اسلام در ایران و حمایت اسلام از دانش اندوزی و مبارزه با علم آموزی انحصاری درقشر مرفه، جنبش عظیمی ایجاد و جامعه ایرانی به متمدن ترین جوامع تبدیل شد. در این زمان علومی چون فلسفه، حقوق، تفسیر قرآن، کلام ، رجال، حدیث و فقه تدریس می شد که به طور مستقیم محتوای خداشناسانه داشتند. در کنار آن علوم طب، ریاضیات، نجوم، علوم طبیعی، دبیری ومهندسی، آموزش داده می شد که تفکر پنهان واصلی آنها خداشناسی بودند. متخصصین و دانشمندان این دوره بوعلی سیناها وغیاث الدین هایی بودند که قبل از اشراف به طب وریاضیات عالم به علوم معرفت النفس وغالبا حافظ یامفسر قرآن کریم بودند. در این دوران شاهد تاسیس کتابخانه های عظیم، رصد خانه های بزرگ و صدها آثار ممتاز دیگری هستیم که نشان گر جایگاه علمی ایران وسطح دانش دانشمندان این دوره است. آشنایی ایران با تمدن و معارف جدید اروپایی از عهد صفویه آغاز گردید. تأسیس مدارسی که سبک متفاوتی از سبک سنتی داشت وغالبا توسط کشیش های خارجی و با هدف های خاص مذهبی-سیاسی اداره می شدند؛ سر آغاز تحول در آموزش و پرورش در ایران شد. اولین دانشگاه جامع ایران یعنی دانشگاه تهران درسال 1305 خورشیدی توسط دکتر سنک نماینده مجلس در مذاکراتی باسید محمد تدین پدیدار شد. این دانشگاه بر اساس موسسات آموزش عالی فرانسه الگو برداری و حتی طراحان ساختمان های دانشگاه تهران مهندسین فرانسوی بوده اند. پس از جنگ جهانی دوم با تصمیم تغییر الگوی مؤسسات آموزش عالی از فرانسه به آمریکایی، دانشگاه شیراز مستقیما تحت نظررئیس دانشگاه پنسلوانیا، دانشگاه صاحب نام آمریکایی، شکل گرفت و ازطراحی دانشگاه گرفته تا تربیت استاد و مشخص نمودن محتوای کتب درسی را آمریکایی ها انجام می دادند. علاوه بر این دانشگاه صنعتی آریا مهر تهران (دانشگاه صنعتی شریف)، دانشگاه آریا مهر اصفهان(دانشگاه صنعتی اصفهان)، مستقیما بر اساس الگوی MIT آمریکا طراحی شدند. بعد از این دیگر الگوی غربی را به طور تمام وکمال پذیرفتیم و فکر کردیم که تنها راه رسیدن به اوج همین یک راه است وحتی حاضر به غربال نشدیم. تأمل را کنار گذاشته؛ پیشینه درخشان و پر محتوای واقعی گذشته مان را فراموش کردیم. یادمان رفت برای چه خلق شده ایم. یادمان رفت علوم مادی گرا وسکولار غرب نه تنها ما را از هدف اصلی زندگی مان دور می کند، بلکه آن را برایمان محو ونابود می کند. آن علومی که انسان را فقط همین بعد مادی می بینند و فقط قادر به برنامه ریزی برای همین قسمتش هستند وبه راستی که توانایی ذهنی و علوم آن ها در همین حد است. در این زمان بود که تفکر مشرکانه پنهان در این علوم را نادیده گرفتیم و تابعیت محض از آنها را پذیرفتیم. در ابتدای کار، خدا را تا پشت دربهای دانشگاهمان حس می کردیم اما در انتها ، همان خدای جا مانده در پشت دربهای دانشگاه را نیز فراموش کردیم. پس از گذشت چند دهه و استحاله اعتقادی دانشجویان، به فکر تغییر در رویه شده ایم و به دنبال راه درمان می گردیم. اما نباید فراموش کنیم این محتواست که براندازنده و تخریب گر است. و با تغییر ساختار ظاهری شاید کمی جلو بیفتیم، اما همه وظیفه مان این نیست.اگر از این کار شروع کنیم به ساختار ظاهری متناسب با محتوای پذیرفته شده نیز، دست خواهیم یافت.   هاشمی