Skip to Content

یک معلم ایرانی در گفت‌ و گو با تسنیم:

کلام آخر ما معلمان ایرانی همین است: "جان ایران، جان افغانستان"


معلمان ایرانی شاید دل‌آزرده‌ترین آدم‌ها از اخباری هستند که از برخورد ناشایست با کودکان مهاجر افغانستانی در مدارس ایران منتشر شده، هفته پیش با یک مدیر مدرسه گفت‌ و گو کردیم و حالا با یک معلم ایرانی که معلم مهاجرین افغانستانی بوده است.

به گزارش یزدبانو به  نقل از تسنیم، خودش را این‌گونه معرفی می‌کند: مسعود حیدری معینی،متولد مشهد مقدس،23 سال سابقه تدریس دارم و فارغ التحصیل تربیت معلم شهید بهشتی و سپس دانشکده علوم تربیتی  مشهد هستم. 5سال تعهد خدمتم را 3 سال در روستا های کرد نشین و 2 سال دیگر را در روستا های ترک نشین شهرستان قوچان خدمت کردم و چون در سال اول خدمتم کلاس اول و پنجم داشتم و بچه ها فارسی را متوجه نمی شدند حدود 45 روز زبان کردی را از دانش آموزان و یکی از همکارانم آموختم وتوانستم با دانش آموزان و مردم روستا تعامل موثرتری داشته و مردم مرا از خود دانسته و در مراسم  قرآن خوانی که بیشتر در ماه مبارک رمضان مرسوم بود دعوت می کردند. سپس به ناحیه یک مشهد منتقل و در مدارس پسرانه و دخترانه مشغول به تدریس شدم.سرگروه آموزشی نواحی و خراسان بزرگ، مدرس معلمین مدارس غیر دولتی،عضو موسسین موزه تاریخ طبیعی خراسان و سمت های دیگر علمی و اجرایی داشته ام. در محدوده طلاب، پنج تن، طبرسی، التیمور، طالقانی، فاطمیه، پاستور، سجاد شهر، فرامرز و اکنون درمحله فلسطین به تدریس مشغولم. 

یک معلم ساده ایرانی که داستانی شبیه به همه معلم‌های دیگر دارد. اما ماجرای او کمی با سایر معلمین متفاوت است. گفتگو را بخوانید.

تسنیم: آقای حیدری آن‌طور که ما اطلاع پیدا کرده‌ایم شما در زمان تدریس در مدارس ایرانی، معلم بسیاری از دانش‌‌آموزان افغانستانی هم بوده اید.

بله، بخصوص زمانی که در ناحیه یک که نزدیک به محدوده حرم رضوی است، تعداد شاگردان افغانستانی ام بیشتر بود.

تسنیم: چرا در آن منطقه تعدادشان بیشتر بود ؟

خوب می دانید که مسلمین جهان، بخصوص مهاجرین علاقه و ارادت خاصی به آقا امام رضا (ع) دارند، حتی ایرانیانی که قصد زندگی در مشهد را دارند سعی می‌کنند در منطقه‌ای نزدیک به حرم آقا خانه بخرند یا اجاره کنند، از طرفی محله طبرسی در انتها به حاشیه شهر می رسد و بیشتر مهاجرین محترم در این مناطق زندگی می کنند.

تسنیم:برداشت شما از شاگردان مهاجری که تا به حال داشته اید چیست؟ درباره آن‌ها کمی برایمان بگویید.

بهتر است در اینجا توضیح دهم که من دانش آموزان مهاجر، افغانستانی، پاکستانی، عراقی و از دیگر ملل داشته ام که فکر می کنم شما بیشتر منظورتان شاگردان افغانستانی باشد.به جرات می توانم بگویم که خدمت به ایشان را جزو برگ های زرین پرونده شغلی و وظیفه ی شرعی خود می دانم.چه افراد کم بضاعت و بد سرپرست و چه دانش آموزانی که پدرانشان تاجر و هتل دار وسفیر هستند.چه آنانی که اکنون در ایران ساکنند و چه آنانی که به وطن عزیزشان برگشته و یا به کشورهای دیگر رفته اند.

تسنیم: برخورد شما با دانش آموزان ایرانی و مهاجر چگونه بوده است؟

بدون تردید با همه یکسان برخورد می‌کنم.چاق و لاغر، کوچک و بزرگ، سفیر و وزیر، دبیر و وکیل فرزندانشان برای من برابرند. این جملاتی است که همیشه در اولین جلسه ی انجمن اولیا در جمع والدین محترم بیان می کنم و به آن عمل می کنم. خداوند در قرآن برتری را به تقوا می داند. نه به رنگ و پوست و ملیت شخص.صحت گفتار مرا وقتی متوجه خواهید شد که با دانش آموزان و اولیا حاضر و قبل رو به رو شوید و بپرسید.

آن گونه‌ای با آنان برخورد کردم که شایسته ی رفتار یک معلم است و باید باشد. به عنوان مثال : من هنوز با معلم دوران دبیرستان خود و برخی از اساتید دوران تربیت معلم و شاگردانم رفت و آمد خانوادگی دارم. در غم و شادی آنان شریک و در مجالس مذهبی که بر گزار می کنند همراه با فرزندانم شرکت می نمایم و آنان را همچون فرزندانم عزیز می دارم.در عروسی و دامادی آنان شرکت و به ازدواج سالم و کسب روزی حلال تشویق می کنم.

تسنیم: کودکان ایرانی و افغانستانی درکنار یکدیگر تحصیل می‌کنند، شما جلوه‌های از این رابطه خوب و قابل‌توجه را در مدارس دیده‌اید. برایمان تعریف کنید

بله، فرزندان برخی از مسئولین لشکری و کشوری،علما و دانشمندانی که البته من از آنان درس آموخته ام. از جمله نوه ی آیت ا... نجفی قوچانی، نوه ی یکی از اعضائ محترم شورای نگهبان و نماینده ولی فقیه و حتی فرزند یکی از مدیران کل آموزش و پرورش خراسان که در همین مدارس دولتی درس خوانده و در کنار دانش آموزان محترم مهاجر در یک کلاس و یک میز نشسته اند. بدون این که تبعیضی بین آنان قائل شوم.و یا مدیر مدرسه ستاره ای بر شانه یکی نصب کند و دیگری را توجه نکند. هیچ گاه به خاطر ندارم که ولی یک ایرانی به مدرسه بیاید و خواهان تعویض جای فرزندش در این خصوص باشد. چون اگر از من چنین بخواهند به ایشان می گویم فرزندشان را از این کلاس ببرند.این هنر معلم است که شرایط مطلوب را در کلاس ایجاد کند.

تسنیم:خاطره خاصی از دوران تدریس به مهاجرین افغانستانی در ذهن دارید؟

بهترین خاطراتم  مربوط به حدود 10 سال پیش است که در دبستان شهید اختری ناحیه یک در پایه پنجم تدریس می کردم. یکی از آن خاطرات سفر به کشور افغانستان بود و دیگری در مدرسه وقتی که مادر یکی از دانش آموزانم به نام مجتبی حسینی به من مراجعه کرد و با لهجه شیرین کابلی با من سخن می گفت و در تمام طول صحبت در کمال احترام و متانت ایستاده بود و صحبت می کرد و من برای یک لحظه ی کوتاه لبخند ی زدم و ایشان فکر کردند که لهجه شان باعث خنده من شده و برای مدتی سکوت کردند، البته من به ایشان توضیح دادم که خنده من به خاطر این بود که از شیطنت های مجتبی یادم آمد و همین امروز که تکالیفش را نیاورده بود ، چگونه با زبان ریزی مرا قانع کرد که آوردن تکالیفش را به فردا موکول کنم.

تسنیم:  نحوه ی برخورد اولیای مهاجر چگونه است؟
اکثر اولیا ی مهاجر به علم و تحصیل فرزندانشان خیلی اهمیت می دهند و خیلی برای حرف معلم احترام قائلند، از من می خواهند نسبت به فرزندشان سخت گیری های لازم را داشته باشم. هر گاه جلسه ی انجمن و اولیا باشد بی تردید در جلسه شرکت می کنند و سعی می کنند راهنمایی های معلم به کار ببندند. البته بودند اولیایی که از لحاظ فرهنگی و بر خورد، ضعیف عمل می کردند ولی رفتار اغلبشان خوب است.

تسنیم: از سفرتان به افغانستان برایمان بگویید، چه شد که به افغانستان سفر نمودید؟

در همان دبستان شهید اختری بودم که از طرف دو تن از شاگردان افغانستانی ام دعوت شدم.حسین امینی و پسر عمویش .پدر حسین اتوبوس داشت و در خط مشهد هرات کار می کرد، نا گفته نماند که من گاهی برای سرکشی و رفع مشکلات درسی به خانه آنها رفت وآمد داشتم.سال 84 در ست در ایام ولادت پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) من در هرات میهمان خانه ی مادر بزرگ حسین در محله ی دولت خانه بودم.

شب اول که رسیدیم ، با خودروی شخصی  به( تخت صفر ) رفتیم نگهبان مانع ورود خودرو به قسمت داخلی شد. به محض این که گفتند :میهمان داریم و از ایران آمده است بدون هیچ چون و چرایی نگهبان ما را به داخل راه داد.بدون این که حتی سرش را خم کند و داخل خودرو را نگاه کند و یا سئوالی از من بپرسد.حس عجیبی به من دست داد که انها چقدر به هم اطمینان دارند و برای هم و میهمانشان احترام قائلند.

در این یک هفته که در آنجا اقامت داشتم با هم یا تنها به مکانهای تاریخی و اماکن دیدنی شهر از جمله تخت صفر، مزار خواجه عبدا.. انصاری، مولای جام،  گوهرشاد، پل پشتون، مسجد جامع، ارگ قدیم هرات که در حال مرمت و باز سازی بود، رفتم. همچنین به باغ ملت که می گفتند هر افغانستانی به دست خود نهالی در این باغ کاشته است رفتیم و چای صرف کردیم و در همان حال در این فکر بودم که ما در ایران چگونه عمل کرده ایم؟ به جز گروه دوستداران طبیعت و گروهی از کوهنوردان که هر از چندی نهالی می کارند و کسی به آن آب نمی دهد.

هر کجا با آنان همکلام می شدم با احترام و حوصله جوابم را می دادند و راهنمایی می کردند تا این که یک روز یک مغازه لوازم هنری توجه مرا به خود جلب کرد . وارد شدم و هنوز چند کلامی صحبت نکرده بودیم که متوجه شدم این نوجوان فروشنده و برادرش از شاگردان همان مدرسه ی شهید اختری بودند که مدیر آن آقای مشیریان، (مردی رئوف و فروتن) بود هستند.و قبل از این که من به این مدرسه بیایم درسشان تمام شده است واز این مدرسه رفته بودند. اما به خاطر داشتن خاطرات شیرین و برخورد دلسوزانه و پدرانه ی مدیر و معلمین آن مدرسه به من اصرار می کرد که ناهار را با آنها بخورم.

آن روز قرار بود برای مجلس ترحیم یکی از بزرگان هرات به حسینیه برویم و ناهار آنجا باشیم.هرچه فیروز بیشتر اصرار می کرد من بیشتر شرمنده می شدم.آخه من که معلم او نبودم، چه علتی داشت که اینقدر به من لطف داشته باشد؟انسانیت این نوجوان مرا تحت تاثیر قرار داد. راستی شنیده ام که فیروز مشعوف داماد شده و حالا برای خبرگزاری تسنیم عکاسی می کند .خیلی دوست دارم او را ببینم.

تسنیم:  آقای حیدری ما معتقدیم که آنچه در تمام این مدت رابطه ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها را خدشه‌دار کرده است نه رابطه بین ملت ایران وافغانستان که تداخل و کم‌کاری دولت‌ها و مدیریت دست‌چندم است. شما چه فکر می‌کنید؟ 

اگر کمی به عقب برگردیم و سوابق تاریخی خود را بررسی نماییم خیلی راحت به پاسخ این سئوال خواهیم رسید. افغانستان به تحریک انگلستان از ایران جدا شد و اعلام استقلال کرد. پیش از این واقعه افغانستان و خراسان منطقه‌ای واحد در نظر حاکمان ایران بودند و مشترکات فرهنگی بسیاری داشتند.بنابراین می بینیم که ایران و افغانستان از هم جدا نیستند، بلکه یک روح در دو بدن .برادر و متحد، فداکار و ایثارگر.در طول 8 سال دفاع مقدس کم نبودند برادران افغانستانی که در جنگ ایران و عراق شرکت نمودند و به شهادت رسیدند.و کم نیستند برادران و خواهران ایرانی که بدون هیچ چشم داشتی به افغانستانی ها خدمت می کنند .حتی حرف های نا مربوط می شنوند ولی شانه خالی نمی کنند .چه درکسوت پزشک و پرستار چه استاد و معلم .نمونه های بسیاری می شناسم که در صورت تمایل شما را به آنان معرفی می کنم تا خودتان از نزدیک با آنان سخن بگویید.

نمونه اش همسر خودم که ایشان نیز معلم هستند و در روستا ها و مناطق محروم خدمت کرده اند و با شاگردان افغانستانی سرو کار بیشتری دارند. این مقدمه را گفتم که بدانید در گروه پیشرو و خط اول خدمات رسانی ما مشکلی نداریم وبعد مدیریتی است که باید خود ارزیابی و خود اصلاحی انجام دهد. چه خرد و چه کلان.متاسفانه برخی از مدیران ما وقتی تکیه بر کرسی زدند یادشان می رود که از کجا آمده اند و به کجا در حرکتند. فقط در اکثر سخنرانی هایشان از این می گویند که از قشر درد کشیده هستند و آمده اند که برای مردم کاری بکنند. مگر مهاجرین محترم جزو این مردم نیستند؟ مگر آنان از این هوا استشمام نمی کنند و از آب همین کشور نمی نوشند؟ ریشه در تربیت است و کسی که انسان شود انسانی رفتار می کند. ایران از اولین کشورهایی بود که تجاوز به افغانستان و حضور نیروهای نظامی شوروی را محکوم کرد. این تصمیم را مدیران نظام مقدس گرفتند
و اعلام نمودند و ما نیز باید به آن احترام بگذاریم.

تسنیم: ماجرای شهریه‌ها ماجرای تلخ امسال مدارس مهاجرین است .سالهای قبل هم برخی از مهاجرین از تحصیل منع می‌شدند.

متاسفانه مبالغی تحت عنوان شهریه از مهاجرین گرفته می شود و به حساب ادارات کل (ظاهرا امور اتباع ) واریز می شود و ریالی برای همان مدرسه ای که دانش آموز مهاجر در آن درس می خواند واریز نمی شود. اگر می شود اعلام کنند که ما هم مطلع شویم. دور از انصاف است. حدود 12 سال پیش که من و آقای کیانی در مدرسه شهید اصغری در بلوار طبرسی مشغول خدمت بودیم، شاهد بودیم که کمک هایی از موسسات بین المللی به مدارسی که دانش آموز مهاجر داشتند ، به تناسب  تعدادشان، اقلامی چون
میز، فایل، رایانه و غیره به مدرسه هدیه می دادند و هر از چندی گروهی از مسئولین و یا معلمین افغانستانی برای بازدید و یا آموزش به مدارس می آمدند که گویا این اصل نیز کم رنگ شده است. شنیده ام  هر کسی که کارت و برگ تردد دارد مبلغ 150 هزار تومان، هر که گذر نامه دارد 180 هزار تومان باید به شماره حساب اداره کل واریز کند.و در برخی مدارس دیگر بیشتر هم طلب می کنند. شاید تفاهم نامه ای امضا شده و مسئولین افغانستانی چیزی نمی گویند ؟

تسنیم: این مسیر در عین داشتن شیرینی‌ها از تلخی‌ها هم سرشار است. کمی از این تلخی‌ها هم برایمان بگویید.برخی  بدرفتاری‌ها هم شنیده می‌شود.شما فکر می‌کنید علت این نگاه فرومایه به مهاجرین که باعث این اتفاقات می‌شود چیست؟

در سئوالات قبل قسمتی را پاسخ دادم و آن تغییر دید مدیران نسبت به مهاجرین است .یکی از دوستان و همکاران قدیمی که برای مدت زیادی با هم کار کردیم اکنون مدیر دبستان شهید تدین ناحیه 2 مشهد است.من در تمام دوران خدمتم ندیدم که ایشان چه زمانی که معلم بود و چه اکنون که مدیر است ، کوچکترین بی احترامی یا کم کاری نسبت به مهاجرین داشته باشند. واین امر را ناشی از ایمان به خدا وحدت  کلمه و عمل به کار صواب و پیروی از دستورات باری تعالی می دانم. آقای کیانی را مردی با ایمان و معتقد دیده ام همان گونه که آقای مشیریان مدیر سابق دبستان شهید اختری را دیدم و از ایشان درس گرفتم .

قسمت تلخ تر ماجرا اینجاست که متاسفانه امسال شاهد بد رفتاری هایی از سوی برخی معلمین نسبت به این میهمانان عزیز  می شود. البته صحبت کردن در این مورد خیلی برایم سخت است، چرا که اگر بگویم که به خاطر این تبعیض ها و نا برابری ها من چقدر ناراحت شدم و دراین مورد چه بگویم ؟ کسی که رفتار غیر انسانی از او سربزند را چه بنامیم ؟ آیا می شود نام معلم بر او نهاد. و البته باید علت را جست که مهمترین آن را عدم تربیت صحیح و گزینش نا مناسب افراد دانست، گرچه در فشار قرار گرفتن از سوی بالادستی ها ، و نابرابری دیدن ها مسائل اقتصادی و توجه نشدن به حداقل نیاز های معلمین از سوی مسئولین، نیز می تواند در این امر دخیل باشند. در روابط انسانی فاکتور های متعددی را می توان برشمرد که باعث بروز رفتار می شود. وقتی معلمی به هر دلیلی تحت فشار روحی و روانی قرار می گیرد آیا  آموزش و پرورش روانشناس و روانکاو یا مشاوری در
خدمت او قرار می دهد؟ آیا بیمه خسارات ناشی از صدمات حین خدمت را به او پرداخت می کند؟ آیا در آموزش های ضمن خدمت به معلمین آموزش کنترل خشم داده می شود؟  این قبیل مسائل باید مورد توجه مسئولین قرار بگیرد و کیفی سازی نمایند.نه این که مدیر و معاونین را به زور به کلاس بفرستند و اعلام کنند که فلان قدر ساعت صرفه جویی انجام داده ایم، چرا که اصلا گفتن کلمه صرفه جویی برای آموزش و پرورش معنا ندارد. حال مدیر و معاونی که به زور به کلاس رفته اند فشار را به که وارد می کنند؟ به معلم  و معلم به دانش آموز.

البته من این کار را تایید نمی کنم، بلکه عنوان نمودم که مسئولین به فکر چاره باشند فردا دیر است. عملکرد آموزش و پرورش و برون داد آن میزان سنجش فرهنگ و سواد آن جامعه است. آب رفته کی توان به جوی برگرداند؟ ما مدعی داشتن تاریخی سراسر افتخار و برترین دین هستیم، پس به اندازه ی همین افتخارات باید گام برداریم.سال 97 شهر مقدس مشهد به عنوان پایتخت معنوی جهان اعلام خواهد شد. وظیفه ی ما چیست ؟بی آبرویی و بد رفتاری به میهمان؟ میهمانی که از جنس خودمان است.

متاسفانه در چند سال اخیر ، تغییرات شتابزده ای  در آموزش و پرورش چه از بعد آموزشی و پرورشی  و چه از بعد نیروی انسانی رخ داد ، و یک عدم تعادل در روند تحصیلی دانش آموزان و کیفیت سطح آموزش ایجاد شد و نگاه مردم و مسئولین نسبت به آموزش و پرورش دستخوش تغییر گردید. علی رغم تاکید مدام مقام معظم رهبری در خصوص کیفی سازی در آموزش و پرورش و دانشگاه ها، این اتفاق فقط در تعویض پست مسئولین افتاده و آنچه باید به درستی محقق نشده است. در هر موردی که مطرح می شود سریع چند مقاله و آمار و ارقام وفرم  نظرسنجی غیر استاندارد جمع آوری شده و اعلام می شود.  در نامه ای که حضرت علی (ع) به مالک اشتر نوشتند، ایشان تاکید نمودند که بازرسانی کار آزموده برای بررسی دقیق امور به کار گیرد. این نشان از بصیرت ایشان بود .چرا که اگر شما بهترین طرح و برنامه و بودجه را داشته باشی ولی در اجرا ضعیف عمل نمایی و کارمندان ، کار شکنی کنند ، آن برنامه با شکست مواجه خواهد شد.

تسنیم:‌ چندباری در رسانه‌ها شنیده‌ایم که ایران مشغول احداث مدارس ویژه‌ای در افغانستان برای افغانستانی‌هاست. همچنان که اخبار زیادی هم از سرمایه‌‌گذاری‌های فراوان ایران در خارج از مرزها می‌شنویم و این‌ها همه در شرایطی است که حدود سه میلیون مهاجر افغانستانی در داخل ایران وجود دارند که خیلی از مواقع حتی برای حضور در مدرسه هم مشکل ایجاد می‌شود. شما به عنوان یک فرد فعال در بخش آموزش ضرورت رسیدگی به مهاجرین افغانستانی در این باب را چه می‌دانید؟

ما نباید به آنان ماهی بدهیم بلکه ماهی گرفتن یادشان بدهیم. اگر لازم بود مربی تربیت کنیم. تا خودشان به هم آموزش بدهند.وقتی 3 میلیون مهاجر روی فرش ما هستند یعنی ما 3 میلیون فرصت در اختیار داریم که با تعلیم و تربیت صحیح آنان این نیروی عظیم و سرمایه گران بها را می توانیم به نفع 2 کشور به کار گیریم.وقتی به میهمانی می روید هر چقدر به شما خوش بگذرد باز هم دوست دارید به خانه خودتان برگردید. مطمئن باشید اگر شرایط مهیا و مسیر مشخص باشد همه به خانه هایشان می روند و به استقبال میهمان درب خواهند گشود.

تسنیم: در پایان چه صحبت خاصی دارید ؟

بدون تردید بگویم به عنوان یک معلم هر کاری که از دستم بر آید برای دانش آموزانم  انجام می‌دهم. حتی اگر لازم باشد برای کمک به دانش آموزان و معلمین افغانستانی به افغانستان خواهم رفت. وکلام آخر همه ما "جان ایران ، جان افغانستان ".

انتهای پیام/ص




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری