Skip to Content

گفت‌وگوی تکان دهنده با یک دانشجوی مصرف کننده مواد مخدر؛

دانشجویانی که بخاطر نبود خوابگاه معتاد می‌شوند


دوری از خانواده و نبود هیچ گونه نظارت بر خانه‌های دانشجویی باعث شد با دوستان نا اهل همسفره شوم و با بهانه‌هایی همچون آرامش اعصاب، سرماخوردگی، خوش اندام شدن، تمرکز بیشتر در شب‌های امتحان خود را فریب می‌دادم و اصلا فکر نمی‌کردم معتاد شوم.

به گزارش یزدبانو؛ به نقل از دانشجویان بیدار، با یک دانشجوی آقا که مصرف کننده مواد مخدر بود و به خاطر نداشتن خوابگاه به دام اعتیاد گرفتار شده بود انجام دادیم.

در ادامه سراغ یک دانشجوی خانم خراسان شمالی که او نیز بخاطر نداشتن خوابگاه و زندگی در خانه‌های دانشجویی در دام اعتیاد گرفتار و در نهایت به لطف خدا موفق به ترک آن شده است گفتگویی داشته ایم.

دانشگاه‌هایی که هیچ مسئولیتی در قبال خوابگاه نمی پذیرند

او نیز از خبرنگار ما خواست بدون انتشار نامش این گفتگو صورت گیرد و ماجرا را به این شرح آغاز کرد: در یکی از دانشگاه‌های استان که به خاطر سیستم نیمه حضوری بودنش خوابگاه ارائه نمی کند قبول شدم.

وی افزود: همین استدلال نیمه حضوری بودن و جذب دانشجوی بومی انگار دلیل قانع کننده ای برای مسئولان است تا هیچ مسئولیتی در قبال ارائه خوابگاه به دانشجویان قبول نکنند.

این دانشجو تصریح کرد: این در حالی است که گرچه دانشجویان این دانشگاه اکثرا بومی استان هستند اما بسیاری از آنها از شهرستان ها و روستاهای اطراف بجنورد به دانشگاه می آیند و برای آنها امکان رفت و آمد روزانه وجود ندارد.

وی اظهار کرد: لذا بسیاری از آنها با توجه به شهریه بالای خوابگاه‌های خودگردان و ظرفیت محدود آنها مجبور می شوند هر چند نفر خانه ای اجاره کنند که عموما غیر استاندارد و با وضعیت اسف بار بهداشتی و رفاهی است.

خرید و فروش مواد در بین دانشجویان

از او در خصوص ماجرای گرفتار شدنش در دام اعتیاد می پرسیم، او می گوید: دوری از خانواده و نبود هیچ گونه نظارت بر خانه های دانشجویی باعث شد با دوستان نا اهل همسفره شوم.

وی تصریح کرد: وضعیت مالی ضعیف خانواده و مشکلات جدی در تامین مخارج زندگی و دانشگاه اعصابم را ضعیف کرده بود و به دعوت نا اهلان بصورت تفننی مصرف تریاک را آغاز کردم.

وی اظهار کرد: همین طور مصرفم ادامه یافت و با بهانه هایی همچون آرامش اعصاب، سرماخوردگی، خوش اندام شدن، تمرکز بیشتر در شبهای امتحان خود را فریب می دادم و اصلا فکر نمی کردم معتاد شوم.

این نجات یافته از دام اعتیاد تصریح کرد: کم کم دوستان ناباب پیشنهاد کردند برای تامین مخارج دانشگاه و نیز جور کردن مواد برای مصرف خودم، وارد خرید و فروش مواد در بین دانشجویان شوم.

در این قسمت از مصاحبه دوست صمیمی وی نیز گفت: بعد از مدتی مشاهده کردم تریاک را در پلاستیک‌های کوچکی بسته بندی کرده و تعداد زیادی از آنها دستش بود و چون من نسبت به این موضوع حساسیت داشتم از من مخفی می‌کرد.

وی افزود: انگار او دیگر دوست من نبود و من نمی‌شناختمش، تمام تلاشش این بود تا موادش را به فروش برساند.

وی افزود: او دیگر تبدیل به یک فرشنده ماهر شده بود، وقتی ازش پرسیدم مواد را کجا می فروشی ‌گفت در میان دانشجویان، در خانه‌های دانشجویی و برخی خوابگاهیان!

از خودش می پرسم مواد را از کجا تهیه می کردی تا بفروشی، می گوید: از فروشنده‌های روستای خود تهیه می‌کردم و در بجنورد با سود خوبی می‌فروختم.

وقتی زیبایی ام بر باد رفت

وی در بخش بعدی از صحبت‌هایش گفت: به مرور زمان دیگر نمی‌توانستم تمرکز داشته باشم و وقتی از زمان مصرفم می‌گذشت دست و پایم درد می‌گرفت و سردرد داشتم، اعصابم به هم می‌ریخت، بهانه می‌آوردم و دعوا راه می‌انداختم، اصلا حالت عادی نداشتم.

وی عنوان کرد: خیلی زود زیبایی‌ام جای خود را به چهره‌ای زرد و لاغر و لب‌هایی سیاه داد و دچار کم خونی شدید شدم، افت تحصیلی پیدا کرده و در زمان امتحانات اکثر درس‌هایم را افتادم.

وی بیان کرد: هم‌اتاقیانم تصمیم گرفتند از ترم بعد خانه خود را عوض کنند و دیگر با من هم اتاق نباشند اما به ترم بعد نکشید که بعد از امتحانات قید دانشگاه را زدم و ادامه تحصیل ندادم.

دوست صمیمی اش می‌گوید: هرگز فراموش نمی کنم وقتی برای خداحافظی باهم خلوت کردیم، گفت: بسیار پشیمانم، قبل از اعتیاد فکر می‌کردم به خاطر فقر بازند‌ه ام اما الان وقتی به خودم نگاه می‌کنم می‌بینم نابود شده‌ام.

خود کشی!

وی افزود: او دیگر امیدی به فردای خود نداشت، تمام پل‌های پیش رویش را خراب می‌دید و احساس می‌کرد اگر خودکشی کند تمام مشکلاتش حل خواهد شد، من تمام تلاشم را می‌کردم تا آرامش کنم و خدا را یادش بیاورم.

در ادامه از این دانشجو که زمانی معتاد بوده می‌پرسم چرا فکر خودکشی به ذهنت رسید، در پاسخ گفت: در روزهای اول اعتیاد هر چند روز تریاک مصرف می‌کردم اما وقتی مشکلاتم بیشتر شد مصرفم نیز بالا رفت.

وی اذعان کرد: موقعیت‌های اجتماعی و ازدواجم را از دست دادم و از تحصیل محروم شدم و کاملا ناامید شده بودم.

این دانشجو افزود: دیگر هم اتاقی‌هایم نیز به من اعتماد نداشتند و وقتی چیزی گم می‌کردند من را مسئول می‌دانستند و به من بدبین می شدند.

از او می‌پرسم چه شد که خدا توفیق ترک اعتیاد را به تو داد، پاسخ می‌دهد: بعد از ترک تحصیل مدتی را در بجنورد به خرید و فروش مواد مشغول بودم و برای تامین زندگی تن به هر کاری می‌دادم.

انتخاب سرنوشت ساز

وی افزود: یک روز که دیگر به ته خط رسیده و از اوضاع خودم واقعا خسته شده بودم تصمیم گرفتم بین خودکشی و ترک اعتیاد یکی را انتخاب کنم.

وی تصریح کرد: اینجا بود که به خدا توکل کردم و راه دوم را انتخاب کردم، به روستا بازگشتم و ماجرای ترک تحصیلم را برای خانواده توضیح دادم.

وی ادامه داد: آنقدر چهره ام تغییر کرده بود که هر کس به خودش جرات می داد پشت سرم هرچه دلش می خواهد بگوید، این نگاه‌های سنگین و حرفهای دلخراش چنان قلبم را فشرد که از خدا خواستم اراده ای محکم برای ترک این زهرماری به من عطا کند.

وی گفت: خدا نیز کمکم کرد و موفق شدم با تلاش و سختی‌های بسیار از شر اعتیاد خلاص شوم و دوباره به زندگی سالم برگردم.

اگر خوابگاه داشتم اوضاعم به آنجاها نمی‌کشید

از او می‌پرسم فکر می‌کنی نقش نداشتن خوابگاه و زندگی در خانه‌های مجردی در گرفتار شدنت به اعتیاد چقدر بود، او نیز مانند دانشجوی گزارش قبل پاسخ می‌دهد: قطعا اگر خوابگاهی وجود داشت که نظارت کافی بر رفت و آمد و اعمال ما می داشت اوضاعم هرگز به آنجاها که تعریف کردم نمی‌کشید و الان فارغ التحصیل شده بودم.

وی در پایان خاطر نشان کرد: برخی از دانشجویان اطلاعات کافی در مورد اعتیاد ندارند و برای فرار از مشکلات، خوش اندام شدن، تمرکز در شب‌های امتحان و مانند آن به مصرف مواد گرایش پیدا می‌کنند در حالیکه این راه سرانجام تاریکی دارد و آگاه‌سازی در خصوص اعتیاد در دانشگاه‌ها باید جدی گرفته شود.

انتهای پیام/ش
 




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری