سند جنایت میخواهید؟ پاهایم را ببینید
به گزارش یزدبانو، دومین جلسه دادگاه رسیدگی به دادخواست ۴۲ نفر از اعضای سابق گروهک تروریستی منافقین به ریاست قاضی پورمریدی برگزار شد. در این جلسه مانند جلسه نخست تعداد دیگری از اعضای سابق و جداشدهی گروهک منافقین به بیان روایاتی درباره جنایات گروهک منافقین نسبت به اعضای خود پرداختند.
روایت نخست: ربایش یا عضویت داوطلبانه؟
در ابتدای جلسه دادگاه قاضی پورمریدی ضمن اعلام رسمیت جلسه از محمدرضا شمسی یکی دیگر از خواهان این پرونده خواست جهت ارائه توضیحات در جایگاه قرار گیرد.
شمسی ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: برای پیدا کردن کار در سال ٨١ به ترکیه رفتم که توسط اعضای فرقه رجوی ربوده شدم. آنها بعد از حمله امریکا به عراق و سرنگونی دولت عراق در کوهستان سرگردان بودند.
وی گفت: دو نوبت مرا زندانی کردند؛ چند بار اعتراض کردم و مرا به زندان انداختند و شکنجه کردند.
شمسی بیان کرد: در این مدت فشارهای روحی و جسمی بر من وارد شد و بیش از سه ماه در زندان منافقین زندانی بودم و در شرایط کنونی نیز از این آسیبها رنج می برم و از دادگاه تقاضای محکومیت سرکردگان فرقه رجوی را دارم.
وی گفت: من اواخر سال ٨٣ به کشور بازگشتم، زمانی که رفتم متاهل بودم و دو فرزند داشتم.
روایت دوم: سند جنایت میخواهید؟ پاهایم را ببینید
در ادامه، نادر چپچاپ یکی دیگر از خواهان پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: از اینکه این فرصت به من داده شد تا از حقوق خود دفاع کنم از دادگاه سپاسگزارم. طی چهار سال که در گروهک بودم آسیبهای فراوانی به من وارد شد.
وی بیان کرد: مرا فریب دادند و از ترکیه و به طور غیرقانونی به عراق بردند. ناخن های پاهای مرا بدون بی حس کردن کشیدند و مرا مجبور می کردند در کارهای نظامی، خدماتی و تشکیلاتی شرکت کنم و همین کار موجب عفونت پاهایم شد.
چپچاپ گفت: مرا فریب دادند که در آلمان به من کار می دهند و من اصلا دنبال این موضوعات نبودم. می گفتند مرا می کشند و در حیاط دفن می کنند و از من به عنوان شهید خود یاد می کنند، من گفتم برای مبارزه نیامدم.
وی عنوان کرد: به علت اعتراض به رفتارهای آنها توسط صمد امیری در زندان به مدت یک ماه و نیم بازداشت شدم. در نهایت پس از بازگشت به ایران و عدم مداوای پاهایم هر دو پایم از مچ قطع شد.
چپچاپ بیان کرد: محمدجواد اسدی و حسین ولیپور دو نفر از شاهدان من هستند که البته یکی از آنها به ایران نیامد.
روایت سوم: آمریکا و منافقین؛ دست در دست همه
محمدجواد اسدی، ضمن قرارگیری در جایگاه بیان کرد: من سه سال و نیم در اسارت فرقه منافقین و چهار سال در اسارت امریکا بودم و شاهد بودم که به دلیل کار زیاد ناخن های چپچاپ را کشیدند.
وی گفت: همه افراد برای کار آمده بودند و متفق القول سر همه ما کلاه گذاشتند. زمانی که در اشرف به ما لباس نظامی دادند، ما گفتیم ما برای جنگ نیامدیم.
اسدی عنوان کرد: حرف اصلی آنها زمانی که میگفتیم نمیمانیم، این بود که ورود ما به عراق غیرقانونی است و ١٥ تا ٢٠ سال زندان دارد.
وی بیان کرد: بعد از حمله عراقی ها موفق شدیم به سمت کمپ امریکایی ها فرار کنیم اما آن ها دستشان با منافقین در یک کاسه بود و چهار سال و نیم در کمپ امریکاییها بودیم.
وی بیان کرد: من یک ماه بود که ازدواج کرده بودم و در اواخر دی ماه ٨٠ وارد گروهک شدم و تابستان ٨٣ از آنجا فرار کردم و از دادگاه خواستار محکومیت فرقه رجوی هستم.
روایت چهارم: از قفس تا خودسوزی
در ادامه فتح الله اسکندری یکی دیگر از خواهان در جایگاه قرار گرفت و گفت: به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام شدم و پس از برخورد گلوله و ترکش اسیر منافقین شدم. در سه ماه اول اسارت مرا در یک قفس نگه می داشتند و می گفتند باید به خواسته های آنها عمل کنیم. مدت ١٧ سال در آنجا محبوس بودیم.
وی گفت: از شدت فشارها آقای خدام گلمحمدی روی خود نفت ریخت و خود را آتش زد، اما زنده ماند ولی او را جایی بردند که دیگر ندیدم و حجت عزیزی و کریم پدرام با گلوله به خود شلیک کردند و فردی به نام رسول که دو چشم او نابینا بود با ریختن نفت خودش را آتش زد.
اسکندری بیان کرد: سه گلوله به دست من و یک ترکش توسط فرقه رجوی به من برخورد کرد.
روایت پنجم: ۴۵ روز با ۵ خرما
اکبر خباره یکی دیگر از خواهان گفت: پس از اینکه در جنگ اسیر عراقیها شدم در آنجا با شتستشوی مغزی وارد گروهک شدم و ١٧ سال در فرقه بودم.
وی بیان کرد: در جریان حمله امریکا به کویت به مدت ٤٥ روز در بیابانها پراکنده بودیم و با روزی ٥ عدد خرما سپری کردیم. روی بازویم یک خالکوبی به اسم مادرم داشتم که گفتند باید سوزانده شود و با هویه برقی سوزاندند، چون با خانواده شدیدا مشکل داشتند.
خباره بیان کرد: الیاس کرمی در پی شدت فشارها در حمام شاهرگ خود را زد و مرد.
وی گفت: ١٧ سال از بهترین دوران عمرم را به بدترین شکل از دست دادم که باعث و بانی آن گروهک و این فرقه نامشروع بود.
خباره بیان کرد: فرقه منافقین آبروی مرد، آزادی خواهی و انقلابی را در دنیا بردهاند و از مجامع حقوق بشری میخواهم که اینها را پای میز محاکمه بکشند.
وی اظهار کرد: از دولت و قوه قضاییه تشکر دارم که چنین امکانی را خلق کردند تا بتوانیم حرفهای خود را به گوش دنیا برسانیم. از دولت و وزارت خارجه خواهش می کنم ما را در این پرونده یاری کنند تا بتوانیم به حقوق از دست رفته خود برسیم.
روایت پنجم: سوال کردن ممنوع!
هادی شبانی یکی از مطلعین ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: نزدیک به ٢٠ سال در مناسبات گروهک بودم و سال ٨٣ فرار کردم. آمده ام شهادت دهم همه مطالبی که عنوان شد کاملا دقیق و درست است و مسئول خیلی از بچه ها در پذیرش بودم.
وی بیان کرد: زمانی که در مناسبات فرقه پا گذاشتیم همه چیزهایی که در ذهن خود بافته بودیم از بین رفت و اجازه یکبار تماس تلفنی من با خانوادهام را ندادند. در ترورها فقط کشتن و ریختن خون مردم ایران مهم بود. در راهپیمایی ٢٢ بهمن قرار بود عملیات انجام دهم که خوشبختانه نشد.
قاضی پورمریدی خطاب به این مطلع گفت: آیا از کادر سرکردگان منافقین پرسیدید که چطور مریم رجوی همسر مسعود رجوی شد مگر مخالف خانواده نبودند؟
شبانی گفت: در مناسبات فرقهای افراد پایین نمیتوانند سوال کنند و مواردی خط قرمز محسوب میشد و حق سوال نداشتیم و ما صرفا اجراکننده دستورات بودیم.
وی عنوان کرد: من در عملیات مرصاد زخمی شدم و برای این فرقه زخمی شدم اما حاضر نشدند زمانی که به کمپ امریکاییها رفتم لباسهایم را به من بدهند.
روایت ششم: انقلاب طلاق
ایرج صالحی یکی دیگر از مطلعین ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: من ٢٠ سال تا سال ٨٣ در این فرقه بودم. این فرقه ما را از عزیزانمان جدا کرد و ارتباط با خانواده را ممنوع کرد.
وی گفت: یکی از راهکارهای آنها این است که افراد را مجبور میکردند افکار درونی خود را نیز بگویند. رجوی برای اینکه شکست در عملیات مرصاد را گردن اعضا بیندازد، انقلاب طلاق راه انداخت.
صالحی عنوان کرد: خیلی از افراد در این سیستم خروج ممنوع، اقدام به خودکشی کردند. سال ٨٠ رجوی گفت هر کس میخواهد برود باید چهار شرط را بپذیرد. شرط اول این بود که جلوی افراد بگوییم مشکل جنسی داریم و شرط دوم این بود که ما را تحویل دولت عراق می دادند و دو سال هم در زندان های سازمان بمانیم و سپس ما را به ایران بفرستند.
وی گفت: یکی از افراد خدام گلمحمدی بود که دست به خودسوزی زد و خود را آتش زد و زنده ماند، اما معلوم نیست چه بلایی سر او آوردند.
صالحی بیان کرد: به ما میگفتند خونمان مال مسعود رجوی است یعنی تعیین میکند چگونه میمیریم و نفسمان مال مریم رجوی است یعنی تعیین میکند در روزها چه کنیم و به عنوان برده محسوب میشدیم.
وی بیان کرد: حاضرم شهادت دهم که این فرقه چه شکنجهها و بلاهایی سر اعضا و خانواده اعضا آورد.
ایرج صالحی یکی دیگر از مطلعین ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: من ٢٠ سال یعنی تا سال ٨٣ در این فرقه بودم. این فرقه ما را از عزیزانمان جدا کرد و ارتباط با خانواده را ممنوع کرد.
وی گفت: یکی از راهکارهای آنها این بود که افراد را مجبور میکردند افکار درونی خود را بگویند. رجوی برای اینکه شکست در عملیات مرصاد را گردن اعضا بیندازد انقلاب طلاق راه انداخت.
صالحی عنوان کرد: خیلی از افراد در این سیستم خروج ممنوع، اقدام به خودکشی کردند. سال ٨٠ رجوی گفت هر کس میخواهد برود باید چهار شرط را بپذیرد. شرط اول این بود که جلوی افراد بگوییم مشکل جنسی داریم و شرط دوم این بود که ما را تحویل دولت عراق می دادند و دو سال هم در زندان های گروهک بمانیم و سپس ما را به ایران بفرستند.
وی گفت: یکی از افراد خدام گلمحمدی بود که دست به خودسوزی زد، اما زنده ماند، معلوم نیست چه بلایی سر او آوردند.
صالحی بیان کرد: به ما میگفتند خونمان مال مسعود رجوی است یعنی تعیین میکند چگونه میمیریم و نفسمان مال مریم رجوی است یعنی تعیین میکند در روزها چه کنیم و به عنوان برده محسوب میشدیم.
وی بیان کرد: حاضرم شهادت دهم که این فرقه چه شکنجهها و بلاهایی سر اعضا و خانواده اعضا آورد.
روایت هفتم: محاکمه بابت افکار
در ادامه جلسه دادگاه، سیروس غضنفری یکی دیگر از خواهان در جایگاه قرار گرفت و گفت: سال ٦٧ به دست نیروهای عراقی اسیر شدم و در اسارت فرقه رجوی درآمدم. پس از ورود به اردوگاه اشرف از یک اسارت موقت به یک اسارت دائم رفتم.
وی بیان کرد: من از تمامی حقوقهای انسانی محروم شدم. در طول ١٧ سال از اسارت از نعمت های خداوند محروم شدم. تمامی احساسات و غرایض طبیعی انسانی را از ما سلب کردند. انتخاب همسر برای بقای نسل از نعمت های خداوند است که با دستور مستقیم مسعود رجوی حق فکر کردن به هیچ زنی را نداشتیم.
غضنفری عنوان کرد: دختران زیر ١٨ سال را به مردانی که سن آنها ٣٥ تا ٤٠ سال بود میدادند. باید در نشست های روزانه و غسل هفتگی به تفکرات خود پاسخ می دادیم.
وی گفت: سال ٦٨ تمامی زنان با دستور مستقیم مسعود رجوی از همسران خود جدا شدند و بچههای آن ها را نیز از آن ها جدا کردند.
غضنفری عنوان کرد: رجوی رواج نسل کشی انجام داد از این بابت از دادگاه های بینالمللی خواهان صدور حکم هستم و از این دادگاه بابت این فرصت تشکر میکنم.
روایت هشتم: کسی که نمیخواست جذب شود در آبجوش انداختند
در ادامه جلسه دادگاه، کمندعلی عزیزی یکی دیگر از خواهان پرونده بیان کرد: سال ٦٦ در منطقه عملیاتی به عنوان سرباز وظیفه بودم و در درگیری شدید با منافقین اسیر شدیم و به اسارت درآمدم و ١٧ سال در اردوگاه اشرف بودم.
وی گفت: بعد از آن به من گفتند همه اعضای خانواده من مردهاند اما متوجه شدم زندهاند. ما فرار کردیم و به ایران آمدیم. به ما میگفتند که به ایران بروید اعدام میشوید اما این طور نبود.
عزیزی اظهار کرد: در سلیمانیه فردی که میخواست فرار کند را به ماشین بستند و روی زمین کشیدند. در کرکوک افرادی که نمیخواستند جذب سازمان شوند را در آبجوش میانداختند و از من نیز میخواستند خواهرم را که به آنها فحش داده بود بزنم اما چون این کار را نکردم یک هفته زندان بودم و کتک خوردم.
روایت نهم: دو هزار پیرمردهای آلبانی نشین
بخشعلی علیزاده یکی دیگر از شهود این پرونده ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: مدت ٢٧ سال در فرقه رجوی گرفتار بودم و در جبهه جنگ در تهاجم نیروهای عراقی به اسارت درآمدم و مدت سه و نیم سال در اردوگاه اسرا بودم و بعد از آن به اردوگاه اشرف رفتم.
وی گفت: از چاله اسارت در چاه فرقه رجوی گرفتار شدم و در نهایت شهریور سال ٩٥ از تشکیلات گروهک جدا شدم و به آلمان رفتم و بعد از آن تصمیم گرفتم به ایران بیایم.
علیزاده عنوان کرد: تمامی صحبتهای مطرح شده در دادگاه درست بوده و حاضر هستم در تمامی دادگاهها شهادت دهم. میانگین سنی افراد ٥٠ تا ٥٥ سال در اردوگاه آلبانی است و حدود دو هزار نفر هستند.
وی بیان کرد: من در سال ٩٥ وارد آلبانی شدم و شهریور ٩٥ از فرقه جدا شدم. امیدوارم این دادگاه به اینجا ختم نشود و در عرصه بینالملل به محکومیت فرقه رجوی کشیده شود؛ شنیده بودم بسیار از دادگاههای بینالمللی هراس دارد.
روایت دهم: هرجا بروم شهادت میدهم
محمدرضا گلی یکی دیگر از مطلعین ضمن قرارگیری در جایگاه عنوان کرد: حدود ٢٤ سال در تشکیلات گروهک بودم. من به عنوان زندانبان آنجا بودم و شاهد بودم که افراد را چه شکنجههایی میکردند و حرفهای دوستان را تایید میکنم.
وی بیان کرد: فشار روحی بسیار سنگینتر از فشار جسمی بود. خاطرم هست یکی از افراد به دلیل فشارها خودزنی کرد و اگر امکانش باشد حاضر هستم در هر مجمع بینالمللی صحبت کنم و شهادت دهم.
وی خطاب به یکی از افرادی که در دادگاه جز خواهان پرونده بود، گفت: شما قبلاً زندانی و اسیر من بودید و من نیز اسیر عقاید گروهک منافقین بودم.
روایت یازدهم: خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیدم
در ادامه جلسه دادگاه، لیلا کیوکان از خواهان دیگر این پرونده، ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: در شرایطی که دو سال بیشتر نداشتم پدرم ما را رها مرد و جذب فرقه شد و همانند همه اعضایی که اینجا هستند تحت تاثیر منفی کذاب این فرقه قرار گرفت.
وی عنوان کرد: در طول چهل سال تلاشهای متعددی از سوی من برای دیدار یا صحبت تلفنی صورت گرفت، اما بینتیجه ماند. من به عنوان کسی که در دوران کودکی پدرم را از دست دادم و حتی صدای او را نشنیدم، سوالم از مجامع حقوق بشری این است چرا به وظایف قانونی خود عمل نمیکنند و با آنها برخورد نمیکنند.
کیوکان اظهار کرد: تنها یادگار من از پدرم یک قاب عکس دردناک است و چهره بهت زده مادرم نشان از آواری داشت که سر ما خراب می شد.
وی بیان کرد: خلق من هستم که صدای پدرم را نشنیدم؛ در جلسه دیروز برخی گفتند که نتوانستند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند، اما من هیچ وقت پدرم را لمس نکردم.
کیوکان گفت: از قوه قضاییه تشکر فراوان دارم که شرایطی را فراهم آورد در یکجا صدای خود را به گوش مجامع بین الملل برسانیم تا شاید روزی بتوانم دور از قاب عکس چهره پدر را ببینیم.
این تازه آغاز ماجراست
قاضی پورمریدی در این بخش از جلسه دادگاه عنوان کرد: دادخواستی که مطرح شد از نظر قوه قضاییه و دادگاه آغاز راه است.
قاضی پورمریدی در ادامه افزود: این راه قطعا به این پرونده ختم نخواهد شد؛ درب دادگستری و شعبه ٥٥ بینالملل قوه قضاییه باز است تا نه تنها افرادی که عضو این گروهک بودند بلکه همه افرادی که از این گروهک خسارات فراوانی به آنها وارد شده دادخواست خود را مطرح کنند.
وی بیان کرد: ما می دانیم که ١٧ هزار نفر از مردم ما حداقل به صورت مستقیم از قربانیان ترور هستند و کشته و شهید شدند و از زنان و کودکان تا پیر و جوان قربانی اقدامات فرقه تروریستی مریم و مسعود رجوی و گروهک منافقین شده اند.
رییس دادگاه خاطرنشان کرد: این حق برای همه و برای همه مردم کشورمان است تا دعاوی خود را مطرح کنند تا رسیدگی شود.
وی بیان داشت: بیش از ٣٥ سال است که از اقدامات فرقه رجوی که مستقیما علیه مردم کشورمان دست به اسلحه بردند می گذرد و هر چقدر این فاصله بیشتر شود ممکن است نسل های جدید اقدامات جنایتکارانه آنها را فراموش کنند.
قاضی پورمریدی تصریح کرد: گذر زمان هم ادله را تحت تاثیر قرار می دهد و هم آدم ها را فرسوده میکند. در دادگاه افرادی از طیف های مختلف صحبت کردند که شاهد اقدامات جنایتکارانه گروهک منافقین بودند. صحبت های چنین افرادی برای دادگاه ها بسیار راهگشا خواهد بود.
وی اذعان کرد: افرادی که اکنون در آلبانی و فرانسه هستند به نوعی اسیر منافقین هستند و کماکان درب های این کشور به روی همه باز است اما اگر اقدامات جنایتکارانه و کیفری انجام داده اند موضوع علیحدهای است.
به داد آلبانینشینها برسید
قاضی پورمریدی خاطرنشان کرد: ما در این دادگاه در چارچوب قوانین و مقررات رسیدگی قاطعانه ای انجام خواهیم داد و حکم در اسرع وقت صادر خواهد شد اما انتظاری که از سازمان های بین المللی مدعی حقوق بشر می شود این است که در پرونده فرقه رجوی، حداقل در دسته اول افرادی که اکنون در آلبانی هستند، به داد آن ها برسند.
رییس دادگاه اظهار کرد: این شروع کار خواهد بود و آخر آن به نابودی فرقه تروریستی منافقین میانجامد و منجر به آزادی افرادی می شود که در بند آن ها هستند.
وی تاکید کرد: فرقههایی همچون فرقه منافقین به جز اسارت و بهره کشی هیچ دستاوردی برای بشریت ندارند. ما دعاوی که مطرح می شود را مورد رسیدگی قرار می دهیم و دادگاه ادامه پیدا خواهد کرد.
رییس دادگاه در پایان ختم جلسه را اعلام کرد.
مطالب مرتبط:
ویژه زنان
- نفرات برتر مسابقات اسکواش بانوان یزد معرفی شدند (باز کردن در صفحه جدید)
- اقتداری اولین بانوی ایرانی فاتح جهان در اسکواش (باز کردن در صفحه جدید)
- بیشاز ۵۰۰ زوج یزدی در انتظار وام ازدواج (باز کردن در صفحه جدید)
- «زن دلخواه خدا» یا «زن مدنظر غرب» (باز کردن در صفحه جدید)
- مطب پزشک متخلف زنان و زایمان در یزد پلمب شد (باز کردن در صفحه جدید)
- قیمت پوشاک در یزد تغییری نداشته است (باز کردن در صفحه جدید)
- حضور استاندار در منزل مدیرمسئول یزدبانو (باز کردن در صفحه جدید)
- بهرهبرداری از ۲۹ واحد بهداشتی در یزد (باز کردن در صفحه جدید)
- چرا بیمارستان ولیعصر بافق تکمیل نشده است؟ (باز کردن در صفحه جدید)
- آزادی ۳ مادر زندانی یزدی با کمک جاماندگان اربعین حسینی (باز کردن در صفحه جدید)
- لزوم یکسانسازی سرفصلهای طرح نماد با محوریت مجموعه بهزیستی (باز کردن در صفحه جدید)
- تاثیر آب چغندر بر سلامت قلب زنان (باز کردن در صفحه جدید)
- درمان فیبروم رحم به کمک طب سنتی (باز کردن در صفحه جدید)
- رعایت حجاب در المپیک کار سختی نبود (باز کردن در صفحه جدید)
- نقش زنان در کربلا کمتر از مردان نبود (باز کردن در صفحه جدید)
- نخستین پیروزی تیم ملی زنان در لیگ ملتهای آسیای مرکزی (باز کردن در صفحه جدید)
- نقش پدر در تغذیه کودک با شیر مادر (باز کردن در صفحه جدید)
- قهرمانی دانشجویان دختر بینالملل دانشگاه یزد در المپیاد ورزشی (باز کردن در صفحه جدید)
- تیم زنان استقلال تشکیل میشود (باز کردن در صفحه جدید)
- پیشتازی یزد در زمینه کیفیت و سلامت خون (باز کردن در صفحه جدید)
نکات خانه داری
- درمان فیبروم رحم به کمک طب سنتی (باز کردن در صفحه جدید)
- افراد غیرمتخصص باعث تخریب طب سنتی هستند (باز کردن در صفحه جدید)
- ۲۰ نکته خانهداری مدرن برای همه خانمها (باز کردن در صفحه جدید)
- طرز تهیه مقلوبه پلو عربی مرغ و بادمجان خوشمزه و مجلسی (باز کردن در صفحه جدید)
- آشپزی مدرن و سنتی روی یک سفره (باز کردن در صفحه جدید)
- ترفندهای ساده ولی کاربردی در خانه داری (باز کردن در صفحه جدید)
- طرز تهیه پلوی نخود فرنگی با مرغ ریش ریش شده (باز کردن در صفحه جدید)
- ترفندهای جالب خانهداری که نمیدانستید!/ تصاویر (باز کردن در صفحه جدید)
- جشنوارههای بومی نشاط اجتماعی جامعه را میافزاید (باز کردن در صفحه جدید)
- نکات خانهداری مدرن برای همه خانمها (باز کردن در صفحه جدید)
- طرز تهیه لقمههای گوشتی (باز کردن در صفحه جدید)
- طرز تهیه کوکو پیازچه با سس مخصوص (باز کردن در صفحه جدید)
- شولی؛ پیش غذای محبوب یزدی ها + تصاویر (باز کردن در صفحه جدید)
- شستن ظرف ها بدون پیش بند این عوارض را به دنبال دارد (باز کردن در صفحه جدید)
- مرغ همچنان در اوج (باز کردن در صفحه جدید)
- دستور رئیس جمهور به دو وزارتخانه برای کنترل قیمت مرغ (باز کردن در صفحه جدید)
- یارانه ۲.۵ میلیارد دلاری برای تولید گوشت مرغ کجا رفت؟ (باز کردن در صفحه جدید)
- راهکارهایی برای تقویت سیستم ایمنی بدن در دوران کرونا (باز کردن در صفحه جدید)
- فعالیت زیرزمینی آرایشگاه های زنانه یزد در اوج کرونا!/آرایشگاههای زنانه متخلف لغو مجوز دائم میشوند (باز کردن در صفحه جدید)
- راههای محافطت از کودکان در برابر کووید۱۹ (باز کردن در صفحه جدید)