Skip to Content

گفتگوی تفصیلی/ همسر شهید سیدرضا پاکنژاد :

ویزیت رایگان با داروی مجانی سهم بیماران نیازمند / روایت بیمارانی که بیمه طبیبی دردآشنا بودند


همسر شهید دکتر سید رضا پاکنژاد در ادامه بیان فعالیت های فرهنگی و سیاسی همسرش، زوایای پنهان دیگری از شخصیت نورانی شهید سیدرضا پاکنژاد را در قالب یک پزشک متعهد و دردآشنا روایت کرد.

به گزارش خبرنگار یزدبانو، سالهاست مردم دیار دارالعباده نام طبیب درد آشنای خود را به نیکی یاد می کنند و آنانی که به شهدا باور قلبی دارند حتی معتقدند با زیارت تربت شهید نیز که در جوار گلزارشهدای خلدبرین یزد آرمیده است؛ بهبود می یابند.
در گفتگوی اول این پایگاه خبری با زوایای شخصیت فرهنگی شهید دکتر سید رضا پاکنژاد (شهید فاجعه هفتم تیر60) و اقدام انقلابی وی در برابر بایکوت فرهنگی رسانه های طاغوت  آشنا شدید که چگونه این شهید توانست برای مرهم زخم فرهنگی مردم شهرش که رسانه ها حاضر به همکاری با او نشدند؛  42 جلد کتاب را به تنهایی منتشر کند و حتی حق تألیفش را نیز به کتابخانه های شهر می داد تا به رسانه های آن زمان ثابت کند که چگونه می توان هنر را در طبق اخلاص نهاد.
اینک زوایای دیگری از زندگی پزشکی این شهید را مرور می کنیم.


*رفتن به نماز جماعت مسجد در مطب خصوصی
خانم زهرا سیمین دخت کنی در ادامه گفتگوی اختصاصی با خبرنگار یزدبانو بیان کرد : وقتی در سال 42 بعد از ازدواج با دکتر به یزد آمدم کم کم با اخلاق همسرم آشنا شدم و در شرایطی که در یزد غریب بودم؛ زندگی راحتی داشتم.شهید یک روش خاصی برای طبابت خود داشت . صبح تا ظهر در تأمین اجتماعی طبابت می کرد و عصر ها در مطبی که متصل به منزل بود ولی درب آن داخل کوچه باز می شد ویزیت می کرد .
وی افزود : منزل ما  از خانه های سنتی و بزرگ یزد و  اتاق های زیادی چهار دور خانه بود و یک قسمت آن را برای مطب جدا کردیم.چون نزدیک مسجد روضه محمدیه بودیم همیشه آقای دکتر در مطب هم که بود و صدای اذان را می شنید به مسجد می رفت و بعد از نماز جماعت دوباره برای ویزیت بیماران بر می گشت و تا پاسی از شب در مطب بود.


* حق ویزیت پایین تر از نرخ رسمی سایر پزشکان بود
همسر شهید پاکنژاد ادامه داد : دکتر هیچ وقت وقت قبلی تعیین نمی کرد و هرکس به مطبش مراجعه می کرد نا امید بر نمی گشت و هیچ گاه ندیدم که برای ویزیتش نرخ تعیین کند بلکه هر کس هر چه براساس وسعش داشت به دکتر می داد ؛حتی آنهایی که حق ویزیت را هم می دادند مبلغ کمتری نسبت به نرخ رسمی ویزیت پزشکان یزد پرداخت می کردند.


*بیمارانی که بیمه دکتر می شدند
خانم کنی بیان کرد : دکتر برای بسیاری از بیماران نیازمند داروی رایگان تجویز می کرد و با یکی از داروخانه ها هماهنگ کرده بود که داروی برخی نیازمندان را به حساب دکتر بنویسند و حتی برای برخی بیماران که توان تهیه غذای مناسب را هم نداشتند مبلغی را  روی نسخه می گذاشت تا غذای مناسبی برای بهبودی بیمار تهیه شود.


*خاطره خواندنی
وی خاطره ای تعریف کرد : یک روز خاطرم هست  یک خانمی به همراه بیمارش مهمان یزد بود و مطب دکتر آمده بود و به نرخ تهران، 100 تومان بابت حق ویزیت به دکترداده بود و دکتر 100 تومانی را آورد منزل و خورد کرد و برگشت مطب و به آن خانم گفته بود اینجا اینقدر حق ویزیت نیست و شما هرچه در توانتان است از دو تومان تا پنج تومان پرداخت کنید.


*تشویق کودکان و نوجوانان به تحصیل
وی خاطره دیگری را از دکتر بیان کرد : دکتر در برخی مواقع غیرمسلمانان را هم به دین اسلام واهل تسنن را به تشیع دعوت می کرد و هرگاه کودک ونوجوانی به عنوان بیمار به مطب او مراجعه می کرد و بی بضاعت بود آنان را به تحصیل تشویق می کرد و حتی هزینه تحصیلشان را هم با قول گرفتن از آنها برای ادامه تحصیل پرداخت می کرد.

 

*وصیت نامه شهید هیچ وقت پیدا نشد
همسر شهید دکتر پاکنژاد در خصوص وصیتنامه این شهید اذعان کرد :  احساس می کردیم که شهید باید وصیتنامه داشته باشد و شنیده بودیم که دارد ولی متأسفانه هر چه گشتیم پیدا نشد.


*وقتی دختر ششم شهید صدوقی(ره)شدم
خانم کنی ادامه داد : بعد از شهادت دکتر، شهید صدوقی(ره) به همراه همسرشان به منزل ما آمدند و به همسرش گفتند از این پس خانم کنی به عنوان یکی از دختران ما هستند و اگر تا حالا پنج دختر داشتم از این پس شش دختر دارم و شهید صدوقی (ره)خیلی به پدر و مادر شهید هم ارادت داشتند و محبت می کردند.


*حاصل ازدواج دکتر چند فرزند است؟
وی حاصل ازدواج دکتر را پنج فرزند، چهار پسر و یک دختر ذکر کرد و گفت : همه ادامه تحصیل داده اند و دو تا فرزندان آخری پزشک متخصص هستند .موقع شهادت شهید فرزند اولی من 16 سال و دوتا فرزند آخری ام یکی پسر پنج ساله و یکی هم دخترم هفت ماهه بود که بعد از شهادت همسرم به تنهایی آنان  را بزرگ کردم . به دنبال فرزند کمتر نبودیم و معتقد بودیم هر چه خدا داد و خواست او باشد خوب است و می پذیرفتیم.
دوتا ازعموهای فرزندانم یکی سید محمد که به همراه همسرم در فاجعه هفتم تیر به شهادت رسیده بود و یکی هم سید عباس در اسارت صدام بود و این اسارت هشت سال طول کشید.


*روش تربیتی دکتر پاکنژاد در مورد فرزندان
همسر شهید دکتر پاکنژاد در مورد روش تربیتی دکتر با فرزندانشان هم گفت : به دلیل مشغله کاری زیاد در منزل نبودند و کار تربیت بچه ها را به من سپرده بودند و بعد از شهادت، چون فرزندانم همه کم سن و سال بودند کلا تربیت به عهده خودم بود و مجبور بودم به گونه ای اقتدار داشته باشم که هم نقش پدر را بازی کنم و هم مادر باشم.


*نیکی به پدر و مادر از خصوصیات بارز دکتر پاکنژاد
خانم کنی در مورد شهرت دکتر به نیکی به پدر و مادر هم ابراز کرد : منزل ما تا خانه پدرو مادر دکتر فاصله کمی داشت و هر روز مقید بودند که به منزل پدر و مادر می رفتند و احوالپرسی و دستبوسی می کردند. بعد از شهادت برای پدر و مادر شهید خیلی سخت بود چون  به یکباره سه تا از پسرانشان که دو تا شهید و یکی اسیر بود کنار آنان نبودند.من سعی می کردم جمعه ها به همراه بچه ها به منزل آنها می رفتیم و بعد پد رو مادر همسرم چون دیدند برای من و بچه ها مشکل است خودشان می آمدند.
دکتر بسیار به احترام پدر و مادر سفارش می کردند و معتقد بودند که موفقیت در زندگی از ثمرات نیکی به والدین است.


*آرزوی شهید شهادت بود
وی در مورد آخرین دیدار شهید با خانواده اظهار کرد : آخرین باری که شهید در یزد بود خاطرم هست قبل از رمضان رفت تهران که به مجلس شورای اسلامی برود و گفت من تا پایان رمضان تهران هستم و برنمی گردم.
خبر شهادتش و شهادت دکتر بهشتی(ره) و یارانش  را از رادیو شنیدم. سید محمد برادر دکتر هم که به عنوان معاون وزیر بازرگانی در نشست حزب جمهوری اسلامی شرکت کرده بود به شهادت رسید.شهید پاکنژاد در بحبوحه ترور شخصیت شهید بهشتی(ره)، به تبلیغات منفی علیه ایشان توجه نمی کرد و بسیار نسبت به احترام به شخصیت شهید بهشتی(ره) سفارش می کرد و ارادت داشت.

گفتگو: زهرا صبوحی

 




رای شما
میانگین (0 آرا)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


ویژه زنان ویژه زنان

نکات خانه داری نکات خانه داری