Skip to Content

نمایش محتوا نمایش محتوا

امدادگر ابرکوهی شاهد عینی فاجعه منا:

امدادرسانی حجاج را با اشک انجام می دادیم/ تدبیر پزشکی دولت عربستان صفر بود/ پلیس چند ساعت از من بازجویی کرد


امدادگر ابرکوهی که شاهد عینی فاجعه منا بود گفت: حجاج در 3 الی 4 لایه و در طول 600 متر، بر روی هم افتاده بودند و تدبیر پزشکی و امدادی دولت عربستان، برای این فاجعه صفر بود.

عبدالحسین ضرابی کارشناس امور دارویی ودرمان و بهداشت مواد غذایی مرکز بهداشت ابرکوه که سال گذشته در حادثه منا، جزو شاهدان عینی این ماجرای اسف بار است در گفتگو با خبرنگار سرو ابرکوه چنین روایت کرد: از سال 85 وارد مرکز پزشکی سازمان حج و زیارت شدم و پس از چندین بار شرکت در سفرهای عتبات عالیات و حج، به عنوان نیروی با تجربه، سال گذشته در مراسم حج با عنوان امدادگر و ناظر بهداشتی در مرکز پزشکی حج و زیارت هلال احمر توفیق خدمت داشتم.


شب قبل از حادثه که زوار در مشعرالحرام بودند ما جهت سرویس دهی به عده ای از معلولان به مکه رفته بودیم. صبح روز بعد که حجاج عازم می جمرات بودند، جهت بازدید چادرهای منا و نظارت بر پذیرایی های آماده شده اعم از شربت و دوغ و... که جهت حجاج بعد از برگشت از رمی جمرات تهیه می شد در محل چادرها بودیم.


دوست امدادگرم تماس گرفت و گفت: زود خود را برسانید، اینجا فاجعه بوجود آمده/ وقتی وارد خیابان 204 شدیم، صحنه بسیار وحشتناکی دیدم که تا این مدت امدادگری ندیده بودم.


در حین بازدید؛ ناگهان مهندس شیخ زاده از شیراز، یکی از کارشناسان بهداشت که جهت حج تمتع مشغول انجام اعمال حج بود با من تماس گرفت و بعد از اینکه سراغ دیگر دوستان را گرفت به ما گفت: ضرابی سریع خودرا برسانید؛ اینجا فاجعه بوجود آمده و تعداد زیادی از مردم در حال جان دادن هستند.


من به بیمارستان رفته و پس از اطلاع، مقداری آب و دارو برداشته  و بعد از 20 دقیقه در محل حاضر شدیم؛ وقتی وارد خیابان 204 شدیم، صحنه بسیار وحشتناکی به چشم خود دیدم که تا این مدت امدادگری ندیده بودم.

 


حجاج در 3 الی 4 لایه و در طول 600 متر، بر روی هم افتاده بودند/ تدبیر پزشکی دولت عربستان، برای این فاجعه صفر بود/ در مدت 20 دقیقه 5000 نفر جان دادند
چندین لایه از مردم بر روی هم افتاده و در حال جان دادن بودند، خیلی ها در دم جان داده بودند.... تعداد کمی از حجاج نیمه جان را به سختی، از زیر دست و پا بیرون کشیدیم ولی هنوز امداد و نجات و آمبولانس عربستان وارد نشده بود.


حجاج در 3 الی 4 لایه بر روی هم افتاده بودند؛ مخصوصا کنار نرده ها مملو از انسان هایی بود که مرده بودند و یا در حال جان کندن بودند؛ وقتی علت را جویا شدیم گفتند که شاهزاده عربستان برای رمی جمرات حرکت کرده و مسیری مسدود شده است و زوار از سه مسیر با هم تلاقی کرده و در هجوم پر ازدحام جمعیت موجی از مردم بر زمین افتاده و عده ای دیگر نیز بر روی آن ها افتاده اند.


گرمای شدید، آفتاب سوزان عربستان و حوله هایی که حجاج اطراف خود پیچیده بودند، نرده های کنار خیابان، همه بر بالا رفتن میزان تلفات افزوده بود.


متاسفانه دولت عربستان هیچگونه تدبیر پزشکی برای این جریان نیندیشیده بود، نه آب معدنی موجود بود، ایستگاه آتش نشانی حاضر در محل هیچ عکس العملی نشان نمی داد، تعداد دستگاه های آمبولانس های عربستان به تعداد انگشتان دست نمی رسید، آبسردکن های بسیار کوچک در محل بود که کفاف این جمعیت را نمی داد و خلاصه خیلی فجیع بود.


داخل این خیابان 204؛ چادرهای الجزایری ها بود و آنها بعد از ازدحام جمعیت اجازه ورود به حجاجی که در حال جان دادن بودند به چادر خود نمی داده و درها را بسته بودند. عده ای به بالای چادرها فرار می کردند، آب کولرها قطع شده بود و آب داغ کولر بر روی مردم می ریخت.


ما که تعدادمان تنها 8 نفر بود ابتدا سراغ نیمه جان های ایرانی رفتیم و هر میزان که می توانستیم آنها را نجات داده و سوار 2 دستگاه آمبولانس خودمان کرده و به بیمارستان ایرانی ها انتقال می دادیم؛ تنها من، تعداد 100 نفر را جابجا کردم.


پلیس عربستان از تعدادی جوان بی تجربه در این فاجعه استفاده کرده بود؛ امداد عربستان وقتی که وارد شد پا بر سر بدن های نیمه جان حجاج می گذاشت و اصلا توجه نمی کرد؛ به فاصله 600متر انسان بر روی زمین داغ ریخته بود و 5 الی 6 هزار نفر در فاصله 20 الی 30 دقیقه جان دادند.


پلیس عربستان، به دلیل عکسبرداری از جان باختگان چند ساعت از من بازجویی کرد
عکس و فیلمی نیز از زوار جان باخته ایرانی برای شناسایی و اعلام به کاروان های آنها، با تبلت خود گرفتم، اما توسط پلیس عربستان دستگیر شده و چند ساعتی در مرکز پلیس از من و وسیله هایم بازجویی کردند؛ به آنها توضیح دادم که من امدادگر هستم و عکس ها را برای شناسایی گرفته ام اما آنها تمام عکس ها را از تبلتم پاک کردند و حتی برگه یادداشتی که اسامی را بر روی آن نوشته بودم از من گرفتند.


بعد از حادثه، صحنه ها وحشتناک تر و عجیب بود/ حجاج وقتی به هتل ها آمدند عزاداری می کردند
اما بدتر از همه بعد از حادثه بود، جنازه هایی که کنار هم در خیابان چشیده شده بود؛ بوی تعفن از داخل کانتینرها می آمد و خونابه زیر آن جاری بود؛ جنازه ها را به داخل سردخانه ای نزدیک رمی جمرات منتقل کردند اما به دلیل اینکه دمای آن زیر صفر نبود بوی تعفن همه جا پیچیده شده بود؛ وضع بسیار فجیع بود.


برای شناسایی حجاج ایرانی از حج و زیارت و یا مدیر کاروان ها به داخل کانتینرها می رفتند و تا پایان روز این ماجرا ادامه دادشت.


تلخ ترین صحنه چه صحنه ای بود؟
وقتی این سئوال را از این امداد رسان حجاج پرسیدیم، ضرابی با بغضی در گلو و اشکی که بر گونه اش جاری شد، گفت: همه صحنه ها تلخ بود اما تلخ ترین صحنه، جایی بود که مردی بالای سر همسرش که در حال جان دادن بود نشسته بود و هیچ کاری نمی توانست انجام دهد و با لهجه خود خدا را صدا می زد؛ چون آمبولانس نبود؛ و هیچ کس را نداشت و همه تیم برای غربت او گریه کردند.


دست حاجی که برای کمک بلند شده بود و همینطور مانده بود و پلیس عربستان پا بر روی جنازه ها می گذاشت و می رفت.


تا همین امروز این صحنه ها را فراموش نمی کنم و فراموش شدنی نیست. از منا که برنامه رمی جمرات تمام شد عزاداری حجاج در هتل ها آغاز شد؛هیچکس هیچ برنامه ای را انجام نمی داد و همه عزاداری می کردند؛ اینها هیچوقت از خاطرم پاک نمی شود.


انتهای پیام / ک




Your Rating
Average (3 Votes)
The average rating is 5.0 stars out of 5.


شهرستان ابرکوه شهرستان ابرکوه

استان یزد استان یزد