Skip to Content

نمایش محتوا نمایش محتوا

رضا بردستانی:

خبری که باعث شد راهی #ابرکوه شوم!


بردستانی گفت : داستان آرد سهمیه‌ای، دستگیری دو نفر، حرف از 40 میلیارد ریال و رشوه 500 میلیون تومانی در یک شهرستان؛ خبری که باعث شد راهی ابرکوه شوم!

به گزارش سرو ابرکوه؛ رضا بردستانی خبرنگار آفتاب یزد در کانال تلگرامی خود نوشت:

رشوه 5 میلیاردی و آردهای سهمیه‌ای و تخلفاتی سازمان‌یافته در بازه زمانی حدوداً 5 ساله یک روستایی ساده و صمیمی: «مردم همه‌چیز را می‌دانند و می‌گویند ولی کو گوش شنوا؟!»

شنیدید می‌گویند: «درخت گردو به این بزرگی، درخت هندوانه الله‌اکبر!...»؟! حکایت، حکایت خبری است که تقریباً شوک‌آور بود:«دستگیری یک کارمند رشوه‌گیر در[ابرکوه] یزد!» و اما کم‌کم ابعاد دیگری از این فاجعه، رونمایی شد:«با پیگیری‌های سربازان گمنام امام زمان(عج) در ابرکوه، دو نفر که به طرق مختلف اقدام به توزیع و فروش آرد‌های سهمیه‌ای مخصوص نانوایی‌ها کرده بودند، شناسایی و دستگیر شدند. در این پرونده بالغ‌بر ۴۰ میلیارد ریال تحصیل مال نامشروع صورت گرفته که تحقیق راجع به سایر ابعاد آن ادامه دارد.»

راهی ابرکوه شدم...

هم‌زمان با انتشار این خبر با یکی از سازمان‌های نظارتی تماس می‌گیرم. خوش‌بینانه فکر کرده‌ام داستان این رشوه در ارتباط با مسائلی است که دنبال می‌کرده‌ام اما آن‌سوی خط اطمینان خاطر می‌دهد که: «شهر در امن‌وامان است و هیچ‌کس تخلفی انجام نداده یا اگر هم داده، دندان‌گیر نبوده یا اگر هم بوده، بلد بوده رد و نشانه‌هایش را بپوشاند» با جست‌وجویی کوچک متوجه می‌شوم خبر مربوط به ابرکوه است آن‌هم یکی از بخش‌های ابرکوه!

داستان آرد سهمیه‌ای و دو نفر و 40 میلیارد ریال و رشوه 500 میلیون تومانی مجابمان نمی‌کند. داستان باید عمیق و دقیق‌تر بررسی شود. قصه، قصه‌ی تخلفاتی سازمان‌یافته‌تر از چند کیسه آردِ سهمیه‌ی نانوایان است. وقتی در یک شهرستان حجم این تخلفات به 40 میلیارد ریال برسد لابد در ابعادی وسیع‌تر می‌تواند فاجعه‌بارتر باشد.

مردم چه گفتند!؟
ـ تخلف در محیط‌های کوچک به این آسانی نیست!
ـ مردم همه‌چیز را می‌دانند و می‌گویند ولی کو گوش شنوا؟!
ـ بارها گزارش داده بودند ولی انگار طرف دمش یه جاهایی وصل بود که نمی‌خواستن باهاش برخورد کنن!
ـ هم رشوه می‌گرفت هم توی سر مردم می‌زد!
ـ فقط رشوه نبود از دو کیلو پرتقال مفت هم نمی‌گذشت!
ـ 500 میلیون؟ این رقم‌ها برای رد گم کردن است!
ـ و...

قصه‌ی آردهای سهمیه‌ای، شاید دردآورتر از هر داستان دیگر باشد.

یکی از نانوایان می‌گفت چند سال به بخش‌های مختلف مراجعه می‌کردم. هر بار می‌گفتم سهمیه‌ی من کفاف اموراتم را نمی‌دهد، فقط 20 روز پخت داشتم و... ولی می‌گفتند همین است. حالا فهمیده‌ام از 180 کیسه سهمیه من فقط 70 تا 90 کیسه تحویل می‌داده‌اند!

نانوایی دیگر می‌گفت فلانی... سه سال است که درگذشته! ماهی 200 کیسه آرد سهمیه داشته یعنی سالی 2400 کیسه با مابه‌التفاوت کیسه‌ای بین 20 تا 25 هزار تومان یعنی سالی 48 تا 60 میلیون تومان!

یکی از افراد مطلع می‌گوید: کم نبودند نانوایانی که راه و چاه استفاده از سیستم را نمی‌دانستند پول می‌دادند برای سهمیه و کارشناس مربوطه کارهای مربوطه را خودش انجام می‌داد. یکی ـ دوتا هم نبودند به من باشه می‌گویم ماهی 20 تا 30 هزار کیسه آرد هم اگر می‌خواسته‌اند دزدی کنند برای آن ها خیلی سخت نبوده! می‌گویم 20 یا 30 هزار کیسه؟ می‌گوید شاید هم بیشتر!!!

اغراق‌آمیز است اما جو بدی درست‌شده با رقم 40 میلیارد ریال اعلام‌شده وقتی مقایسه می‌کنم می‌شود مابه‌التفاوت 200 هزار کیسه آرد دولتی و آزاد و اما این پول و بیشتر از این پول سهم جریمه و دادگاه نمی‌تواند باشد! این پول مستقیم از سفره مردم برداشته‌شده و باید مستقیم به سفره همان مردم بازگردد.

نانوایی که از شنیدن این خبر تقریباً در شوک کامل است می‌گوید: سیستم غلط است. راه و چاه دزدی باز بوده که این‌ها توانسته‌اند. یعنی این‌همه آرد وارد بازار آزادشده بعد سال‌ها تازه فهمیده‌اند؟ اگر ابرکوه این خبرها شده پس خودت برو ببین یزد و دیگر جاها چه خبره؟!

راست می‌گویند! 11 شهرستان داریم با هزاران نانوا. حالا این فکر و خیال رهایمان نمی‌کند که اگر شبیه چنین رخدادی که در ابرکوه پیش‌آمده در دیگر شهرستان‌های استان‌ هم اتفاق افتاده باشد چه باید کرد؟

فرمانداری‌ها و بخشداری‌ها چه می‌کنند. شوراهای آرد و نان چگونه نظارت می‌کنند که در یک شهرستان چنین رقم‌هایی سر زبان‌ها افتاده؟ یعنی اگر شبیه چنین اتفاقاتی را در یک بازه زمانی 5 سال و 60 ماهه ضرب کنیم باید منتظر بزرگ‌ترین فساد در سیستم توزیع آرد و نان باشیم؟

انتهای پیام/ف




Your Rating
Average (2 Votes)
The average rating is 4.5 stars out of 5.


شهرستان ابرکوه شهرستان ابرکوه

استان یزد استان یزد