Skip to Content

نمایش محتوا نمایش محتوا

توصیه های شهید ابرکوهی در لابه لای دست نوشته هایش:

زیر سلطه ابرقدرتها رفتن نتیجه بی تفاوتی به آرمان هاست


دانش آموز شهيد عليرضا اکرمي در بین دست نوشته هایش چنین نوشت: اگر جوانان ملت ايران لحظه ای غفلت کرده و بي تفاوت باشند ما زير سلطه ابرقدرتهاي جهان خواهیم بود.

به گزارش سرو ابرکوه؛ خورشید تابناک عمر دانش آموز شهید علیرضا اکرمی در سال 1349 طلوع کرد و پس از 18 سال غروب کرد و علیرضا در روز 13 مهر ماه 1367 در جبهه های شاخ شمیران  ندای حق را لبیک گفت.

 

علیرضا تنها شهید ابرکوهی است که زندگینامه وی به قلم خودش نگاشته شده که بخشی از آن را با هم می خوانیم: 

من عليرضا اکرمي مي خواهم چند کلمه اي از زندگي خود و از کار و کوشش و از خواسته خود براي يادآوري شرح دهم.

من در خانه اي کم درآمد زندگي مي کردم تا اينکه به سن شش سالگي رسيدم؛ به مدرسه قدم گذاشتم و رفتارم هم اسلامي بود، در کوچکي هم به دين و قرآن و نماز و روزه علاقه بسيار داشتم.

تا کلاس پنجم در دبستان شهيد عليرضا کارگر و راهنمائي را در دبستان شهيد پورعباس درس مي خواندم و با روي کار آمدن انقلاب اسلامي ايران ديدم که اگر جوانان ملت ايران لحظه ای غفلت کرده و بي تفاوت باشند ممکن است که دشمن بعثي خط قرمز دور ما بکشد و ما زير سلطه ابرقدرت هاي جهان باشيم.

با خدا عهد بستم لحظه ای از عمرم بیهوده نگذرد/ من عاشق دين محمد هستم

من با نماز و گرفتن روزه، دست به دعا برداشته و با خداي خود پيمان بستنم که لحظه اي از عمر خود را بيهوده هدر ندهم و روزها در مدرسه که سنگر ماست درس مي خواندم و شب ها هم در جمع برادران گروه مقاومت شهيد نواب صفوي در روستاي فراغه مشغول بعضي از کارهاي رزمي و تعليمات جبهه اي شدیم تا اينکه به رفيقان هم دوره خود پيشنهاد کردم که برادران بيايد که جبهه برويم و با برادران دوش به دوش آنها به ستيز برمي خيزيم و آنها را ياري دهيم.

مگر آن برادران نيستند که شب و روز در بيابان ها با  گرمي فراوان مقاومت و با دشمن به ستيز برمي خيزند.

اي برادران جوان! مي دانيد که ما جوانان انقلاب اسلامي داراي حجله اي جديد هستيم که در جبهه ها هست سنگر حجله ما و عروس اسحله ماست، پس هر جواني به حجله خود خوش آمديد و اين حجله ها را خالي نگذاريد، ما از شهيد شدن هم بيمي نداريم چرا براي اينکه ما از علي اکبر، قاسم و عون و جعفر عزيزتر نيستيم.

مي دانيد که چند سال از شهادت آنها مي گذرد، هنوز مردم به ياد آنها خون گريه مي کنند و يادشان گرامي مي دارند.

پس ما بايد راهي که آنها انتخاب کردند ما هم بگيريم! من عاشق دين محمد هستم و خود گذشتگي را نشان مي دهم و اميدوارم که وقتي به هدفم رسيدم و شهيد شدم جوانان ديگر سنگر مرا خالي نگذارند که باعث پايمال شدن خون شهيدان شود.

من از شما خواهران و برادران مي خواهم اگر خواستيد گريه کنيد و اشک بريزيد به ياد علي اکبر بگرييد.

به خواهران توصيه دارم که هرچه شما کرديد حجاب اسلامي داشته باشيد و زينب وار زندگي کنيد و برادران هم چه در جبهه و چه در پشت جبهه به کار و کوشش بپردازيد تا اينکه دشمن خداي نکرده به ما رخنه نکند...

اين بود چند کلمه اي از خواسته من.

من که در جبهه حق عليه باطل هستم سلام مرا به رهبر کبير انقلاب اسلامي ايران خميني بت شکن برسانيد.

سلام مرا به تمام آنهايي که براي انقلاب اسلامي قدم برمي دارند و به نفع دين و قرآن و اسلام است برسانيد.

سلام مرا به پدر بزرگوارم برسانيد.

سلام مرا به برادرم حميد و خواهر مهربانم زهرا برسانيد.

به خواهرم بگوئيد: که حجاب اسلامي را رعايت کند و زينب وار زندگي کند.

و به بردارم هم يادآوري کنيد که هر چه کردي درست را بخوان و به راه هاي دين و قرآن بشتاب و هرچه کردي نماز بخوان و روزه ات را بگير.
اي برادر به محض شهيد شدن من خواهش دارم که سنگر مرا خالي نگذار و به گفته امام بزرگوارمان گوش بده که دست خدا بر سر ماست.

اگر باشد قرار آخر بميرد                نمي خواهم که در بستر بميرم

همي خواهم که اندر راه قرآن           بسان قاسم و اکبر بميرم

 


                               والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
                                    عليرضا اکرمي

منبع: زندیگنامه شهید

انتهای پیام/ ک




Your Rating
Average (1 Vote)
The average rating is 5.0 stars out of 5.


شهرستان ابرکوه شهرستان ابرکوه

استان یزد استان یزد